November 10, 2022 at 6:17 pm #110502

Keymaster
عالی نوشتی امیرعلی! خلاقیت در داستان نویسی بسیار مهم است. خیلی لذت بردم. این داستان فارسی رو خیلی خوب فهمیدی و با خلاقیت خیلی خوب خودت، تونستی این داستان رو به پایان برسونی. من از داستانی که نوشتی، این نتیجه رو می گیرم که نباید اجازه بدهیم که ترس، مزاحم پیشرفت ما بشه. بلکه باید با کمک دیگران و تلاش خودمون، بر ترس خود پیروز بشیم و با اون مبارزه کنیم. شاید شایان در این داستان، در آینده یه اسب سوار حرفه ای بشه چون خاطره خیلی خوبی از این تابستان به دست آورده.
اشتباه های کوچیکی که انجام دادی رو در پایین توضیح میدم:
باق = باغ
پدربزرگ به شایان یاد داد که چجوری اسب ها رو هدایت کند / کنه
شایان یاد گرفت تا اسب را آرام براند؟
We respond to all comments immediately. View the 20 newest comments and new topics in forums, or create a new topic in forums.