داستان گرگ و شیر برای آموزش زبان فارسی به کودکان و نوجوانان به همراه ویدیو و لیست واژگان جدید، برگرفته از داستان های آموزنده ازوپ با ترجمه دکتر محمد حسین حریری اصل
Table of Contents
نسخه انگلیسی داستان گرگ و شیر
برای خواندن نسخه انگلیسی داستان گرگ و شیر، اینجا را کلیک کنید.
داستان گرگ و شیر
روزی از روزها، در غروب زیبایی، گرگی بر روی کوهی بلند ایستاد و سایه پرشکوه خود را که بر دامنه کوه افتاده بود، نگاه می کرد.
سایه گرگ که به خاطر غروب خورشید بسیار بزرگ تر از خودش بود، تمام دامنه کوه را پر کرده بود. گرگ با دیدن سایه بزرگ خودش، بسیار مغرور شد و به خود می بالید.
سپس همان طوری که بر فراز کوه ایستاده بود، زوزه ای کشید و گفت:
«من که گرگی با این عظمت و شکوه هستم و سایه ام تمام کوهپایه را می پوشاند، نباید از شیر بترسم.»
گرگ در ادامه گفت:
«در اصل، من باید سلطان جنگل باشم و شیر باید از من اطاعت کند و همه حیوانات جنگل باید به من احترام بگذارند!»
همان طوری که گرگ غرق در خیال پردازی های پوچ خود بود، شیری ناگهان به او حمله کرد و او را کشت.
گرگ مغرور در حالی که داشت جان می داد با افسوس و پشیمانی فراوان گفت:
ای گرگ بیچاره! همانا که غرور و خودشیفتگی تو باعث نابودی تو شد!
ضرب المثل و اصطلاحات داستان
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
معنی ضرب المثل بالا این است که یک انسان عاقل، پیش از انجام هر کاری، درباره سرانجام آن کار، خوب فکر می کند و پس از فکر کردن و اندیشیدن، آن کار را انجام می دهد.
واژگان جدید داستان گرگ و شیر
1- پرشکوه: بزرگ و زیبا
2- به خود بالیدن: به خود مغرور شدن
3- فراز کوه: بالای کوه
4- عظمت: شکوه و بزرگی
5- کوهپایه: پای کوه
6- اطاعت کردن: پیروی کردن
7- خیال پردازی: فکر و خیال بیهوده
8- خودشیفتگی: غرور و خودبزرگ بینی
به پرسش های زیر پاسخ دهید.
1- چه چیز باعث شد که گرگ به خود مغرور شود و ببالد؟
2- چرا غرور و خودشیفتگی گرگ درست و بجا نبود؟
3- چرا گرگ متوجه نزدیک شدن شیر به سمت خود نشد؟
4- از این داستان چه درسی می گیرید؟
5- چگونه غرور گرگ باعث نابودی او شد؟
گرگ در بالای کوه سای بزرگ خود را دید و فکر کرد خیلی گوی است به این خاطر متوجه نزدیک شدن شیر نشد
گرگ بسیار مغرور شده بود و فکر می کرد که خیلی قوی و بزرگ است، زیرا سایه خود را از بالای کوه دیده بود و فکر می کرد که واقعا بزرگ و نیرومند است. به این دلیل، همانطوری که غرق در رویا و خیالبافی بود، به چنگال شیر افتاد.
سای = سایه
گوی = قوی