Log in
Home  »  Learn Persian Online with 400 Persian Lessons + Videos   »   داستان شیر گرگ و روباه برای آموزش زبان فارسی

داستان شیر گرگ و روباه برای آموزش زبان فارسی

داستان شیر گرگ و روباه برای آموزش زبان فارسی با داستانهای ساده و آموزنده از زبان حیوانات برگرفته از داستانهای ازوپ با متنی ساده مناسب برای آموزش فارسی به کودکان با داستان

نسخه انگلیسی داستان شیر گرگ و روباه

برای خواندن نسخه انگلیسی داستان شیر گرگ و روباه، اینجا را کلیک کنید.

داستان فارسی شیر گرگ و روباه

در جنگلی سرسبز، حیوانات زیادی زندگی می کردند. شیری نیرومند هم سلطان جنگل بود.

persian story with lion and rabbit for non-Persian kids at LELB Society

سالها گذشت و شیر جنگل، کم کم پیر و ناتوان شده بود. همه حیوانات جنگل برای عیادت شیر که بیمار شده بود، به لانه اش رفتند.

Beard the lion in his den

در بین جمع حیوانات، شیر بیمار متوجه شد که روباه به دیدار او نیامده است و به این دلیل، پرسید:

«پس روباه کجاست؟ چرا او به دیدار من نیامده است؟»

در این زمان، گرگ بدجنس از فرصت استفاده کرد و روباه را به بی احترامی به شیر متهم کرد. گرگ با چرب زبانی و چاپلوسی گفت:

English Documentary on Wolves with Transcript at LELB Society and flashcards for IELTS & TOEFL

«ای روباه نمک نشناس! چطور جرات کردی به سلطان جنگل بی احترامی کنی و برای بازدید از او حاضر نشوی!»

از قضا، در همان لحظه، روباه وارد لانه شیر شد و حرف های گرگ را شنید و اوضاع را خیلی خطرناک دید. شیر هم که تحت تاثیر حرف های گرگ قرار گرفته بود، با نعره ای بلند، رو به روباه کرد و گفت:

The ass the fox and the lion by Aesop at LELB Society as a famous fairy tale to practice English with flashcards and podcast

«هیچ معلوم هست تا حالا کجا بودی!؟ چرا به بازدید من در بستر بیماری نیامدی؟ تو تنها حیوانی هستی که به دیدار من نیامده!»

روباه باهوش، از فکر خود استفاده کرد و در پاسخ به شیر گفت:

«ای سلطان جنگل، کدام یک از حیوانات با دیدار شما به شما خدمتی کرده است؟ در حالی که من مدتهاست که مشغول یافتن دارو برای بیماری شما هستم! من در این مدت، با ده ها پزشک مشورت کردم و بالاخره داروی بیماری شما را یافتم!»

شیر بیمار و خشمگین، با کنجکاوی به روباه دستور داد که خیلی زود راه درمان بیماریش را به او بگوید.

روباه در جواب شیر گفت:

«پزشک ها به من گفتند که راه درمان بیماری شما این است که شما باید گرگی را بکشید و پوست آن را در حالی که هنوز گرم است، به دور گردن خود بیندازید تا شفا پیدا کنید و بیماری تان خوب شود.»

شیر هم بلافاصله، گرگ را گرفت و پوستش را کند و آن را در حالی که هنوز گرم بود، به دور گردن خود انداخت.

در این هنگام، روباه با لبخندی به گرگ بیچاره نگاهی انداخت و زیر لب به او گفت:

چاه مکن بهر کسی، اول خودت دوم کسی

ضرب المثل و اصطلاحات داستان

معنی ضرب المثل بالا این است که اگر کسی بخواهد با حیله و فریب، به کسی آسیبی برساند، اول خودش آسیب می بیند. پس نباید بدخواه دیگران باشیم و نباید تلاش کنیم تا به دیگران آسیب برسانیم.

به پرسش های زیر پاسخ دهید.

1- به نظر شما، گرگ در این داستان، چه صفت هایی دارد؟

2- چرا شیر از دست روباه خشمگین شد؟

3- چرا شیر گرگ را کشت و پوست آن را به دور گردن خود انداخت؟

4- چرا همه حیوانات جنگل به لانه شیر آمده بودند؟

5- از این داستان چه درسی می گیرید؟

ویدیوی داستان شیر گرگ و روباه


About Dr. Mohammad Hossein Hariri Asl

Dr. Mohammad Hossein Hariri Asl is an English and Persian instructor, researcher, inventor, author, blogger, SEO expert, website developer, and the creator of LELB Society. He's got a PhD in TEFL (Teaching English as a Foreign Language). Study our guest posting guidelines for authors.

View All 3976 Posts by this Author »

We respond to all comments immediately. View the 30 newest comments and new topics in forums, or create a new topic in forums. You can also contact us to leave voice messages.

6 comments on “داستان شیر گرگ و روباه برای آموزش زبان فارسی”

  1. ۱- .من فکر می کنم گرگ یک خبرچین چاپلوس است
    ۲- .شیر از دست روباه عصبانی بود برای اینکه او دیربه دیدن او آمد
    ۳- .شیر گرگ را کشت و به گردنش انداخت برای اینکه فکر می‌کرد که این کار بیماری او را خوب می‌کند
    ۴- .همه حیوانات به لانه شیر آمدند برای اینکه شیر بیمار بود
    ۵- “من این ضرب المثل را یاد گرفتم: “چاه مکن بهر کسی، اول خودت دوم کسی

    • خیلی خوب بود.
      کلمه های خبرچین و چاپلوس کلمه های تازه ای هستند. می توانی برای ما بگویی چه جور شخصیتی دارند؟

  2. 1- فکر کنم گرگ میخواست روباه رو به دردسر بیاندازه.

    2- شیر از روباه عصبانی شد چون حرف های گرگ را باور کرد و فکر کرد روباه به او بی احترامی می کند.

    3- شیر گرگ را کشت و از پوستش استفاده کرد چون روباه گفت که حالش را بهتر می کند.

    4- همه حیوان جنگل به دلیل مریض بودن به لانه شیر آمدند.

    5- یاد گرفتم که نباید از کسی سوء استفاده کرد.

    • آفرین، خوب پاسخ دادی.
      در پاسخ به سوال ۴ باید “همه حیوان ها/ حیوانات” را بکار ببری.
      می توانید بگویید چرا همه حیوانات به عیادت شیر می رفتند؟ کمی بیشتر توضیح دهید.

    • بله، با شما کاملا موافق هستم. گرگ در دوستی با روباه، به او خیانت کرد و می خواست او را به خطر بیندازد. ولی روباه باهوش، فکر خود را به کار انداخت تا جان خود را نجات دهد.

Leave a Comment