داستان مورچه ها و ملخ برای آموزش آنلاین زبان فارسی به کودکان و نوجوانان

داستان مورچه ها و ملخ ساده نویسی شده به زبان فارسی برگرفته از داستانهای ازوپ به همراه ویدیو و فرم کامنت گذاری مناسب برای آموزش زبان فارسی به کودکان و نوجوانان

نسخه انگلیسی داستان مورچه ها و ملخ

برای خواندن نسخه انگلیسی داستان مورچه ها و ملخ، بر روی لینک زیر کلیک کنید:

The Ants and the Grasshopper English with fairy Tales

The Ants and the Grasshopper English with Fairy Tales

ویدیوی داستان مورچه ها و ملخ

متن داستان مورچه ها و ملخ

در یک روز سرد زمستانی، مورچه های کوشا و با نشاط با خوشحالی، سرگرم خشک کردن و ذخیره کردن دانه های گندمی بودند که در فصل تابستان جمع آوری کرده بودند. ناگهان سر و کله یک ملخ پیدا شد. مورچه ها برای مدت کوتاهی، دست از کار کشیدند و به ملخ که بسیار گرسنه و خسته بود نگاه کردند و از او پرسیدند: “تو کی هستی و اینجا چی می خوای؟”

آموزش زبان فارسی درباره زندگی مورچه ها برای کودکان

ملخ در جواب گفت: “من خیلی گرسنمه! چقدر غذا جمع کردین! می شه یه ذره از غذاتون به من بدین؟ دارم از گرسنگی می میرم!”

مورچه ها که از رفتار ملخ خیلی تعجب کرده بودند، از او پرسیدند: “مگه تو خودت تو تابستون آذوقه جمع نکردی؟ پس تابستون چی کار می کردی؟”

ملخ پاسخ داد: “تابستون فصل قشنگیه! من همه تابستون رو مشغول آواز خوندن بودم. حتی فکر جمع کردن آذوقه برای زمستون هم به سرم نخورد.”

مورچه های کوشا نگاهی به حاصل دسترنج خود انداختند و رو به ملخ گرسنه کردند و با تمسخر به او گفتند: “جیک جیک مستونت بود، فکر زمستونت بود؟ اگه اینقدر نادون بودی که تمام تابستون رو به خوشگذرونی و آواز خوندن پرداختی، حالا باید جور نادونیت رو بکشی و با شکم گرسنه زمستون سرد و طولانی رو سر کنی!”

ملخ بیچاره دست از پا درازتر و با شرمندگی از مورچه ها جدا شد و به طرف خانه رفت در حالی که زیر لب به خود می گفت: “خودم کردم که لعنت بر خودم باد!”

داستان مورچه ها و ملخ به زبان بیتا حریری اصل

پند داستان مورچه ها و ملخ

انسان دانا همیشه عاقبت اندیش است و فقط به فکر گذران امروز خود نیست. یک فرد آینده نگر هم می تواند در زمان حال و هم در زمان آینده، زندگی خوبی داشته باشد. خوشگذرانی بیش از حد و بی حساب و کتاب، انسان را از مسیر اصلی زندگی منحرف می سازد.

واژگان و اصطلاحات

  1. کوشا: سخت کوش، پرتلاش
  2. با نشاط: خوشحال و پر انرژی
  3. ذخیره کردن: جمع آوری کردن
  4. سر و کله کسی پیدا شدن: ظاهر شدن ناگهانی کسی
  5. دست از کار کشیدن: به کار ادامه ندادن
  6. یه ذره: مقدار کمی
  7. آذوقه: غذای جمع آوری شده
  8. فکر چیزی به سر کسی خوردن: در مورد چیزی فکر کردن
  9. حاصل دسترنج: نتیجه تلاش و کوشش
  10. مستون: شاد و خندان
  11. جور چیزی را کشیدن: خود را برای نتیجه نامناسب کاری آماده کردن
  12. زمستان را سر کردن: زمستان را گذراندن
  13. دست از پا درازتر: کنایه از بیچارگی و درماندگی
  14. زیر لب به خود گفتن: کنایه از زمزمه کردن
  15. خودم کردم که لعنت بر خودم باد: کنایه از ابراز پشیمانی از کار ناپسندی است که خود فرد انجام داده است
  16. بی حساب و کتاب: بدون برنامه
  17. منحرف ساختن: گمراه کردن

پرسش و پاسخ

به پرسش های زیر در بخش کامنت گذاری پاسخ دهید.

  1. این داستان، سمبولیک می باشد، یعنی مورچه ها و ملخ، سمبول یا نشانه ایی از برخی انسان ها در جامعه هستند. به نظر شما، مورچه ها و ملخ سمبول یا نشانه چه نوع انسان هایی هستند؟
  2. به نظر شما چرا مورچه ها حتی یک ذره غذا هم به ملخ ندادند؟
  3. به نظر شما، این پیام مورچه ها به ملخ (جیک جیک مستونت بود، فکر زمستونت بود؟) چه معنایی دارد؟

14 thoughts on “داستان مورچه ها و ملخ برای آموزش آنلاین زبان فارسی به کودکان و نوجوانان”

  1. سرگرم آهنگ خوندن بودم هیچ فکرم نکشید که به زمستان فکر کنم و غذا جمع کنم مورچه‌ها هم همشان به این نگاه کرد و غذا برش نداد

    • بله، دقیقا. ملخ در طول تابستان، فقط به فکر خوشگذرانی بود و آواز می خواند. ملخ به فکر زمستان سرد و طولانی نبود و هیچ آذوقه ای جمع نکرد. مورچه ها هم به ملخ غذایی ندادند تا درس خوبی بگیرید.

  2. مورچه و ملخ ملخ خیلی گشنه بود، می‌تونم یک کمی غذا به من بدین شما خیلی غذا دارین مورچه‌ها گفت تو ابستان چیکار می‌کردی

    • مورچه ها هیچ غذایی به ملخ ندادند. ملخ هم خیلی گرسنه بود. ملخ مجبور شد تمام زمستان سرد را گرسنه بماند تا در تابستان آینده، به جای خوشگذرانی، کمی هم غذا جمع کند.
      بازخورد
      ابستان = تابستان

  3. ۲- .من فکر می کنم مورچه ها به ملخ غذا ندادند تا او درسش را یاد بگیرد و تابستان آینده غذا جمع کند

    • بله، کاملا درست است. ملخ باید یاد می گرفت که فقط به فکر خوشگذرانی نباشد. اگر مورچه ها به او کمک می کردند، ملخ به سختی نمی افتاد. در نتیجه، باز کارش را تکرار می کرد و به تنبلی و آواز خواندن در تابستان ادامه می داد.

  4. 1- مورچه ها نوع انسان هایی هستند که برای آینده برنامه ریزی می کنند و ملخ نوع انسان هایی هستند که برای آینده برنامه ریزی نمی کنند و به آینده فکر نمی کنند

    2- به نظر من مورچه ها هتی یک ذره غذا هم به ملخ ندادند چون می خواستند ملخ درسش را بگیرد و نمیخواستند نتیجه دسترنج خودشان را به ملخ بدهند

    3- به نظر من این پیام مورچه ها به ملخ به این معنی است که هر کاری میکنی نتیجه ای مناسب خودش دارد

    • آفرین پریسا جان، خوب و کامل پاسخ دادی.
      فقط کلمه «هتی» به شکل «حتی» درست است.
      ملخ سمبول کسانی است که فقط فکر امروز و خوشگذرانی هستند. بعد از هر راحتی و آسایش امکان سختی وجود دارد. بنابراین، همیشه باید برای روز مبادا (یعنی روزهای سخت) آماده باشیم.

    • بله، کاملا درست است. ملخ خیلی تنبل بود و در طول تابستان، فقط آواز می خواند و خوشگذرانی می کرد. در حالی که مورچه ها سخت در حال جمع آوری غذا و آذوقه بودند.

  5. در این داستان، ملخ یاد گرفت که باید به فکر آینده باشد و همیشه خوشگذرانی نکند و زندگی را جدی بگیرد

    • آفرین بر شما. کاملا درست است. برخلاف مورچه های کوشا که به فکر زمستان سرد و طولانی بودند، ملخ اصلا آینده نگر نبود و به همین دلیل، در زمستان سرد و پر از برف، بدون غذا و آذوقه دچار مشکل شد.

  6. مورچه ها سمبول آدم هایی که به آینده فکر میکنند و آن هایی که سختکوش هستند و ملخ هم سمبول آدمی است که به آینده فکر نمیکمد

    • آفرین امیرعلی. کاملا درست نوشتی. ملخ، سمبل یا نشانه آدمی است که فقط به فکر خوشگذرانی است و به فکر آینده و فردای خود نیست. مورچه هم سمبل یا نشانه آدمی است که بسیار سخت کوش است و برای آینده خود تلاش می کند.

Leave a Comment