داستان غرور عقاب و تیر تقدیر برای آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان بر اساس داستانهای ساده و آموزنده ازوپ به همراه ویدیو، لیست واژگان در داخل متن، پرسش برای درک مطلب و نسخه انگلیسی برای پرورش کودک دوزبانه
مترجم: دکتر محمد حسین حریری اصل
نسخه انگلیسی داستان غرور عقاب و تیر تقدیر
برای خواندن نسخه انگلیسی داستان غرور عقاب و تیر تقدیر، بر روی لینک زیر کلیک کنید:
ویدیوی داستان غرور عقاب و تیر تقدیر
متن داستان غرور عقاب و تیر تقدیر
در یک کوهستان زیبا و بلند، عقابی نیرومند و مغرور زندگی می کرد. عقاب هر روز صبح بر فراز کوه می نشست و از آن بالا حیوانات را نگاه می کرد. سپس از بین حیوانات، یکی را به عنوان طعمه انتخاب می کرد و با سرعت زیاد به او حمله ور می شد. عقاب مغرور آنقدر غرق در انتخاب طعمه برای خودش بود که هرگز به این فکر نمی کرد که ممکن است کس دیگری او را زیر نظر بگیرد و شکارش کند.
از قضا، روزی از روزها، همانطوری که عقاب مغرور و بی پروا، بر بالای کوه مشغول یافتن غذا بود، یک شکارچی او را دید. شکارچی در پشت صخره ای خود را پنهان کرد و تیر و کمان خود را آماده کرد تا عقاب را شکار کند. شکارچی تیری را برداشت که با پر عقابی آراسته شده بود. سپس آن تیر را به سمت عقاب مغرور نشانه گرفت و پرتاب کرد.
تیر مستقیم به هدف خورد و بر سینه عقاب از همه جا بی خبر برخورد کرد و آن را شکافت. عقاب نگون بخت همانطوری که نفس های آخرش را می کشید، چشمش به تیری افتاد که در سینه اش فرو رفته بود و با آه و ناله گفت:
“بنازم به این بخت و شانس ننگین من! مرگ که حق است، ولی مردن با تیری که پر آن از جنس یک عقاب دیگر است بسی سوزناک و دلخراش است! اگر فقط کمی دقت می کردم و تنها به فکر شکار کردن نبودم، الان خودم شکار نمی شدم!”
واژگان داستان غرور عقاب و تیر تقدیر
- بر فراز کوه: بر بالای کوه
- طعمه: حیوانی که به عنوان غذا شکار می شود
- غرق در کاری بودن: با تمام دقت به کاری پرداختن
- کسی را زیر نظر گرفتن: از دور مراقب کسی بودن و با دقت به او نگاه کردن
- از قضا: اتفاقا، بر حسب اتفاق
- بی پروا: نترس، شجاع
- صخره: سنگ بزرگ
- آراسته شده بود: تزیین شده بود، زیبا شده بود
- از همه جا بی خبر: نا آگاه
- شکافتن: سوراخ و پاره کردن
- نگون بخت: بیچاره
- نفس های آخرش را می کشید: در حال مرگ بود
- بنازم: به کنایه به معنی افتخار کردن به چیزی است
- بخت ننگین: شانس بد
- بسی سوزناک و دلخراش: بسیار ناراحت کننده
آنچه از این داستان می آموزیم
داستان غرور عقاب و تیر تقدیر به ما می آموزد که حتی اگر مانند عقاب، بسیار نیرومند باشیم، هرگز نباید به توان و نیروی خود مغرور شویم و نقاط ضعف خود را فراموش کنیم. دقیقا به خاطر همین مشکل بزرگ بود که عقاب در این داستان، با همان تیری از پا در آمد که با پر یک عقاب دیگر آراسته شده بود. دلیل این سرانجام بد هم این بود که عقاب تنها به فکر یافتن غذا بود و حتی فکر این را هم نمی کرد که ممکن است گرفتار شکارچی شود.
پرسش برای گفتگو
به پرسش های زیر در بخش کامنت گذاری پاسخ دهید:
- شما از این داستان فارسی چه درسی می گیرید؟
- به نظر شما چرا عقاب نیرومند به دست شکارچی از پا در آمد و جان خود را از دست داد؟
- افسوس عقاب در هنگام مرگ به خاطر چه بود؟
من از این داستان فارسی می آموزم که ما باید از ضعف های خود آگاه باشیم حتی اگر ما بسیار نیرومند و قوی هستیم.
به نظر من، عقاب به دست شکاری از پا در آمد چون که او زیاد به خطر ها دقت نمی کرد و تنها به طعمه خود فکر می کرد.
افسوس عقاب در هنگام مرگ به خاطر آن بود که حواسش به شکارچی نبود و اگر او تنها به فکر شکار نبود، هنوز زنده بود.
آفرین المیرا. واقعا عالی به همه پرسش ها پاسخ دادید. اشتباه های زیر بسیار ناچیز و کوچک هستند:
حتی اگر ما بسیار نیرومند و قوی هستیم = حتی اگر ما بسیار نیرومند و قوی باشیم – ساختار جملات شرطی و التزامی در زبان فارسی
عقاب به دست شکاری از پا در آمد = عقاب به دست شکارچی از پا در آمد