داستان فارسی الاغ و سایه اش با ویدیو برای آموزش زبان فارسی به کودکان و نوجوانان و تمرین خواندن و شنیدن و افزایش دایره واژگان فارسی
نسخه انگلیسی داستان الاغ و سایه اش
برای خواندن داستان الاغ و سایه اش به زبان انگلیسی، اینجا را کلیک کنید.
داستان الاغ و سایه اش
سالها پیش، در یک بیابان گرم و سوزان، مسافری برای رسیدن به مقصد، الاغی را کرایه کرد تا زودتر و راحت تر به هدف برسد. صاحب الاغ نیز با مسافر همراه شد.
در وسط راه، مسافر ایستاد تا کمی استراحت کند. ولی هوا خیلی گرم بود و آفتاب خیلی شدید بود. به این دلیل، مسافر در سایه الاغ پناه گرفت تا نور خورشید به او نتابد.
صاحب الاغ هم که از گرمای زیاد کلافه شده بود، تصمیم گرفت در سایه الاغ پناه بگیرد، ولی جا به اندازه کافی وجود نداشت. سایه الاغ فقط برای یک نفر از آنها کافی بود.
مسافر و صاحب الاغ، هر کدام ادعا کردند که سایه الاغ برای آنها هست و درباره این موضوع با هم بحث کردند. پس از مدتی، بحث آنها به کشمکش و دعوا تبدیل شد.
صاحب الاغ ادعا کرد که او فقط خود الاغ را کرایه داده است و نه سایه آن را. در مقابل، مسافر ادعا کرد که او الاغ را با سایه اش کرایه کرده است و سایه الاغ هم قسمتی از وجود الاغ است.
همانطوری که مسافر و صاحب الاغ مشغول بگو مگو و دعوا بودند، الاغ از فرصت استفاده کرد و پا به فرار گذاشت. حالا دیگر نه صاحب الاغ می توانست سایه ای در آن بیابان سوزان پیدا کند و نه مسافر.
ضرب المثل و اصطلاحات مربوط به داستان
به پرسش های زیر پاسخ دهید.
1- چرا مسافر مجبور شد که الاغی کرایه بکند؟
2- چرا مسافر و صاحب الاغ با هم دعوا کردند؟
3- به نظر شما، حق با کدام یک از آن دو بود؟ چرا؟
4- از این داستان چه نتیجه ای می گیرید؟
۱- .مسافر مجبور شد الاغی کرایه بکند چون هوا گرم بود و می خواست راحت تر به مقصد برسد
۲- .مسافر و صاحب الاغ با هم سر سایه الاغ دعوا کردند
۳- .به نظر من حق با مسافر بود چون سایه الاغ را نمی شود از الاغ جدا کرد و اجاره داد
۴- .از این داستان نتیجه می گیرم که اگر سر چیزهای بی مورد دعوا کنیم چیزهای بزرگتر و مهمتر را از دست می دیم
آفرین دل آرا جان، همان طور که گفتی الاغ و سایه اش، جدا از هم نبودند. در نتیجه، مسافر هم حق استفاده از سایه ی الاغ را داشت. اما، فرار الاغ در داستان الاغ و سایه اش، نشان می دهد که در آن هوای بسیار گرم و سوزان، فرصت ایستادن و دعوا کردن نبود. اگر مسافر و صاحب الاغ بر سر استفاده از سایه ی الاغ توافق می کردند، در این صورت، هر دو راحت تر می توانستند سختی راه را تحمل کنند. داستان الاغ و سایه اش، پیام دیگری هم می تواند داشته باشد. به این ترتیب که، نباید خودخواه باشیم. مهربانی و درک شرایط دیگران هم مهم می باشد.
چون که با الاغ سریتر و آسان تر میتوانست برود. و اگه بار هم داشت آن ها را روی الاغ میگذاشت
آن ها درباره ی این که کی زیر سایه ی الاغ میرود دعوا کردند
به نظر من حق مسافر بود چون که او این فکر را کرد و او اول رفت تو سای الاغ
که سر همه چیز دعوا نکنیم و با هم کنار بیاییم
اشتباه هایی که در این دیدگاه انجام دادید اینها هستند
سریتر = سریع تر
سای الاغ = سایه الاغ
به نظر من هم، حق با مسافر بود که الاغ را کرایه کرده بود. من فکر می کنم راه مناسب این بود که آن دو می توانستند به نوبت از سایه الاغ استفاده کنند و خود را در برابر آفتاب سوزان در امان نگاه دارند
چون که با الاغ سریتر و آسان تر میتوانست برود. و اگه بار هم داشت آن ها را روی الاغ میگذاشت
آن ها درباره ی این که کی زیر سایه ی الاغ میرود دعوا کردند
به نظر من حق مسافر بود چون که او این فکر را کرد و او اول رفت تو سای الاغ
که سر همه چیز دعوا نکنیم و با هم کنار بیاییم
خوب، فکر کنم که این دیدگاه شما تکرار دیدگاه قبلی هست. من تفاوتی بین این دو دیدگاه ندیدم. اگر شما تفاوتی پیدا کردید، به من اطلاع بدهید.
به نظر من، حق با مسافر بود چون او الاغ و وقت با الاغ رو کرایه کرد. فکر می کنم که صاحب الاغ با اونا بود فقط برای الاغ رو برگشتن بعد از سفر. اما رفتار مسافر خیلی مهربان نبود.
بسیار عالی. من هم کاملا با تو موافق هستم. بهتری بگی
فقط برای برگردوندن الاغ بعد از سفر / فقط برای اینکه الاغ رو بعد از سفر برگردونه
مصدر برگرداندن که فعل گذرا هست و به مفعول نیاز دارد.
مصدر برگشتن، فعل ناگذر هست و به مفعول نیاز ندارد. در این جمله، الاغ مفعول است، در نتیجه، از “برگرداندن” باید استفاده شود
مسافر و صاحب الاغ با هم دعوا کردند چون هوا خیلی افتابی بود و هر دو می خواستند در سایه الاغ پناه بگیرن. جا فقط برای یه از اونا بود نه برای هر دو
آفرین، خیلی خوب می نویسی
آفتابی با آی باکلاه
جا فقط برای “یکی” از اونا بود
مسافر مجبور شد که الاغی کرایه بکند خون بیابان خیلی گرم و سوزان بود و مسافر به یه مقصد خواست زودتر برود
چون بیابان خیلی گرم و سوزان بود
مسافر به یه مقصد خواست زودتر برود –> مسافر می خواست به مقصدش زودتر برسد
نباید دوا کنی برا اینکه هیچ کاری برایت نمیکند
آفرین، جوابت درسته
دعوا کردن
و بهتره بگی: برای اینکه هیچ فایده ای برایت ندارد
3. مرده که کراهش کرد
مردی کرایه کرده بود
2. برا اینکه هر دشون می خواستن ساه بگیرند
هردوشون می خواستن سایه بگیرند
1. برا اینکه باهاش می خواست به جاهای دورتر می خواست براود
می خواست به جاهای دورتر برود