آموزش زبان فارسی با داستان پیرزن و خدمتکاران به همراه پادکست یا ویدیوی آموزشی، لیستی از واژگان و اصطلاحات فارسی، نسخه انگلیسی و پرسش و پاسخ برگرفته از داستانهای ازوپ
مترجم: سرکار خانم نفیسه آقایی
نسخه انگلیسی داستان پیرزن و خدمتکاران
برای خواندن نسخه انگلیسی داستان پیرزن و خدمتکاران، بر روی لینک زیر کلیک کنید:
ویدیوی داستان پیرزن و خدمتکاران
متن داستان پیرزن و خدمتکاران
یک بیوه‌ی صرفه جو و سخت کوش دو خدمتکار داشت که در کار با آنها بسیار سختگیرانه رفتار میکرد. آنها اجازه نداشتند که صبح ها تا دیروقت روی تخت دراز بکشند و بخوابند و پیرزن آنها را مجبور می کرد که خیلی زود بیدار شوند و به محض اینکه خروس شروع به خواندن می کرد، خدمتکارها بدشان می آمد که در چنین ساعتی از خواب بیدار شوند، مخصوصا در فصل زمستان.
خدمتکارها فکر کردند که اگر خروس، ارباب آنها را آنقدر زود بیدار نکند آنها می توانند بیشتر بخوابند. به همین دلیل، خدمتکارها خروس را گرفتند و گردن آن را پیچاندند و خروس را خفه کردند. اما خود را برای نتایج و اثرات بد آن کار آماده نکرده بودند.
پس به خاطر این حادثه که اتفاق افتاد، ارباب آنها صدای خروس را مثل همیشه در اول صبح نشنید، خدمتکاران را زودتر از وقت همیشگی بیدار کرد و آنها را مجبور کرد تا به جای اول صبح، از نیمه شب شروع به کار کنند.
واژگان جدید داستان پیرزن و خدمتکاران
- ثروتمند: کسی که پول و دارایی زیادی دارد
- خدمتکار: کسی که در خانه دیگران کار می کند
- بیوه: زنی که شوهرش فوت کرده است
- سخت کوش: کسی که سخت کار می کند
- به محض اینکه: زمانی که
- ارباب: کارفرما
- حادثه: رویداد، اتفاق
- نتایج: نتیجه ها
- نیمه‌ی شب : دیروقت
پرسش و پاسخ
به پرسش های زیر در بخش کامنت گذاری پاسخ دهید.
- آیا ارباب با خدمتکارها مهربان بود؟
- آیا خدمتکارها صبح زود بیدار می شدند؟
- خدمتکارها با خروس چه کردند؟
- آیا کار خدمتکارها نتیجه‌ی بدی داشت؟
۱. خیر ،ارباب به خدمتکارها مهربان نبود
۲. بله، خدمتکارها با صدای خروس صبح زود از خوب بیدار می شدند
۳.
۳. خروس را گرفتند و گردنش را پیچاندند و خروس را خفه کردند.
درسته بردیا. خدمتکاران فکر کردند که با خفه کردن خروس، می توانند بیشتر بخوابند و استراحت کنند. ولی خوب، داستان پیرزن و خدمتکاران به این شکل تمام نشد.
بله، درسته. ارباب که یک پیرزن بد اخلاق بود، با خدمتکاران خود مهربان نبود و به آنها ستم می کرد. خدمتکاران مجبور بودند با شنیدن صدای خروس در صبح خیلی زود، از خواب بیدار شوند و مشغول به کار شوند.
—
ارباب به خدمتکارها مهربان نبود = ارباب با خدمتکارها مهربان نبود
خدمتکارها با صدای خروس صبح زود از خوب بیدار می شدند = خدمتکارها با صدای خروس صبح زود از خواب بیدار می شدند
ارباب با خدمتکارها مهربان نبود برای اینکه ارباب همیشه خدمتکارها را صبح زود بیدار می کرد.۱.👿🛏️🥱
۲.خدمتکارها صبح زود با صدای خروس بیدار می شدند.🛏️😑😳
۳.خدمتکارها گردن خروس را گرفتند و پیچاندند و خروس را کشتند.🗣️❌💀
۴.بله ، زیرا وقتی خدمتکارها خروس را خفه کردند پس ارباب مجبور شد که خدمتکارها را زودتر بیدار کانند.🛏️😳🥱
*کنند ۴
خیلی خوب است که خودت اشتباه های خودت را برطرف می کنی. آفرین بر شما
آفرین احمد! به بهترین شکل ممکن به همه پرسش ها پاسخ دادی. واقعا لذت بردم
خدمتکارها به دنبال راهی بودند تا بتوانند کمی بیشتر بخوابند و استراحت کنند. به همین دلیل، تصمیم گرفتند که خروس را خفه کنند و بکشند. ولی اصلا انتظار نداشتند که این کار، به ضرر خودشان تمام شود.
ارباب که پیرزن سختگیری بود، وقتی صدای خروس را نشنید، خدمتکارها را حتی زودتر از وقت همیشگی، از خواب بیدار کرد.
—
خدمتکارها را زودتر بیدار کانند = خدمتکارها را زودتر بیدار کند
۱- .ارباب با خدمتکاران خیلی مهربان نبود برای اینکه او آنها را مجبور می کرد که صبح زود بیدار شوند
۲- .بله, آنها باید صبح زود بیدار می شدند
آفرین دل آرا، چقدر خوب بدون اشتباه دستوری و یا املایی پاسخ دادی.
همان طور که شما گفتین، خدمتکارها مجبور بودند صبح زود بیدار شوند. آنها سحرخیز بودن را دوست نداشتند.
3- خدمتکاران گردن خروس را آنقدر پیچاندند که خروس خفه شد تا مجبور نشوند زود بیدار شوند.
4- کار خدمتکاران نتیجه بدی داشت چون وقتی پیرزن ها صدای خروس را نمی شنیدند تصمیم گرفت حتی زودتر خدمتکاران را بیدار کند. حالا به جای اینکه صبح از خواب بیدار شوند باید نیمه شب بیدار شوند
بله، آفرین پریسا جان.
خدمتکارها فکر کردند که خروس بیچاره دلیل سحرخیزی پیرزن است. ولی اینطور نبود.