داستان روباه و زاغ برای آموزش آنلاین زبان فارسی به کودکان با پادکست

داستان روباه و زاغ

داستان روباه و زاغ

روزی روزگاری، در جنگل زیبایی، زاغی در حال پرواز، قالب پنیری را دید و برای خوردن آن فرود آمد. از ترس اینکه مبادا فرد دیگری پنیر را ببیند، خیلی زود پنیر را به منقار گرفت و از آنجا دور شد.

زاغ خوش شانس بر روی شاخه درختی نشست تا به تنهایی از غذای لذیذی که پیدا کرده بود لذت ببرد. از قضا، روباهی در حال عبور کردن از آن مسیر بود.

روباه حیله گر که خیلی هم گرسنه بود، فکری به سرش خورد و به زیر شاخه درختی که زاغ بر روی آن نشسته بود رفت و شروع کرد از زاغ تعریف کردن.

روباه سرش را به سمت زاغ بالا گرفت و با چرب زبانی گفت: من تا حالا پرنده ای به زیبایی تو ندیدم! رنگ سیاه پر و بال تو چقدر چشم نوازه! مطمئنم آواز خوندنت هم مثل ظاهرت زیبا و دلربا است! ای کاش می شد صدای زیبات رو هم می شنیدم و مطمئن می شدم که تو از همه نظر یه سر و گردن از بقیه پرنده ها بالاتر هستی!

زاغ که از تعریف و تمجید های روباه خیلی خوشش آمده بود و حسابی گول روباه را خورده بود، دهانش را باز کرد و آواز سر داد. ولی همین که منقارش را باز کرد، قالب پنیر از لای منقارش به پایین افتاد و روباه حیله گر خیلی سریع آن را قاپید.

داستان روباه و زاغ به زبان بیتا حریری اصل

شعر اصلی روباه و زاغ از حبیب یغمایی

زاغکی قالب پنیری دید

به دهان برگرفت و زود پرید

بر درختی نشست در راهی

که از آن می‌گذشت روباهی

روبه پرفریب و حیلت‌ساز

رفت پای درخت و کرد آواز

گفت به به چقدر زیبایی

چه سری چه دُمی عجب پایی

پر و بالت سیاه‌رنگ و قشنگ

نیست بالاتر از سیاهی رنگ

گر خوش‌آواز بودی و خوش‌خوان

نبودی بهتر از تو در مرغان

زاغ می‌خواست قار قار کند

تا که آوازش آشکار کند

طعمه افتاد چون دهان بگشود

روبهک جست و طعمه را بربود

پند داستان روباه و زاغ

انسان عاقل هرگز خیلی زود گول تعریف های دیگران را نمی خورد و زود واکنش نشان نمی دهد.

لعنت بر دهانی که بی موقع باز شود

واژگان و اصطلاحات

1- زاغ: کلاغ

2- مبادا: نکند که

3- منقار: نوک پرندگان

4- از قضا: به طور اتفاقی

5- عبور کردن: رد شدن، گذشتن

6- حیله گر: فریب کار، مکار

7- چرب زبانی: تملق، چاپلوسی

8- دلربا: دلنشین و زیبا

9- یه سر و گردن: خیلی متفاوت از دیگران

10- تمجید: بزرگداشت

11- قاپید: زود گرفت

12- حیلت: فریب

13- مرغان: پرندگان

14- آشکار کند: نشان دهد

15- طعمه: غذا که در اینجا قالب پنیر است

16- بگشود: باز کرد

17- جست: پرید

18- بربود: دزدید، قاپید

پرسش و پاسخ

1- اگر کسی از شما تعریف کرد، شما در مقابل چه می کنید؟

2- چطور می توانید بفهمید که آیا تعریف کسی از شما واقعی است یا نه؟

14 thoughts on “داستان روباه و زاغ برای آموزش آنلاین زبان فارسی به کودکان با پادکست”

  1. این داستان به ما یاد می دهد که نباید گول دیگران را بخوریم مخصوصا وقتی آنها از ما زیاد تعریف می کنند 🕊️🦊🧀👻🌲

    • بله درسته ممکن است دیگران بخواهند با تعریف کردن زیاد از ما ما را گول بزنند و ما باید حواسمان جمع باشد

  2. در این داستان، کلاغ گول روباه حیله گر را خورد و دهانش را باز کرد و روباه پنیر را به دست آورد🦅🧀

    • بله آفرین بر شما. داستان کلاغ و زاغ یکی از معروف‌ترین داستان‌های آموزنده
      ازوپ است

  3. ۱- اگر کسی از من تعریف کند می گویم مرسی.
    ۲- من می دانم که تعریف کسی واقعی است یا نه، برای اینکه اگر از من بخواهند کاری در مورد تعریف انجام دهم ممکن است واقعی نباشد. اگر تعریف در مورد چیزی است که شما ندارید، واقعی نیست

    • بله، کاملا درست است. تعریفی که درست و صادقانه نباشد، معمولا برای گول زدن مردم استفاده می شود و ما باید مراقب آن باشیم. افرادی که از دیگران به خاطر سوء استفاده از آنها، بیش از حد تعریف می کنند، معمولا آدمهای راستگو و صادقی نیستند

  4. ۱- .من می گویم مرسی و آنها را تعریف می کنم
    ۲- .اگر شما آن صفت را ندارید تعریف واقعی نیست

    • آرزو اسم است و آرزو کردن فعل است.
      کاش / ای کاش = من آرزو می کنم که
      “کاش / ای کاش” نسبت به “آرزو” احتمال ضعیف تری را نشان می دهد.

Leave a Comment