سر همین خیابان – ترجمه ای از شعر چارلز هنسن تاون

سر همین خیابان ترجمه ای از شعر زیبای چارلز هنسن تاون به همراه ویدیو و نسخه انگلیسی درباره از دست دادن دوستی عزیز و قدیمی می باشد.

مترجم: دکتر محمد حسین حریری اصل

ویدیوی شعر سر همین خیابان

سر همین خیابان

سر همین خیابان

دوستی دارم گران

در این شهر بزرگ و بی کران

روزها و هفته ها و سالها در گذرند شتابان

در زندگی شده ام هراسان

از ندیدن دوستم نگران

روزها، در خانه اش زنگ زنان

آه، می داند که دوستش دارم فراوان

رفتار او نیز بود با من چنان

وقتی که هر دو بودیم جوان

ولی اکنون هر دو هستیم نا توان

خسته از این بازی بی فرجام

خسته از تلاش برای کسب نام

با خود گویم: “فردا جیم را خواهم شد میهمان

تا که عشقم را به او دهم نشان

فرداها آیند و روند و من در حصار زمان

آه، که فاصله بین ما هست بی کران

فرسنگها دورتر، سر همین خیابان

کسی به من گوید: “این تلگراف را بخوان”

آه، اکنون دگر جیم آرمیده است در امان

و این است همان

که روزی گیرد گریبان

گریبان رعیت و خان

و این است ما را شایان

آری، سر همین خیابان

در عزای دوستی گران

نسخه اصلی شعر سر همین خیابان

Around the Corner by Charles Hanson Towne

Around the corner I have a friend,
In this great city that has no end;
Yet days go by, and weeks rush on,
And before I know it, a year is gone,
And I never see my old friend’s face,
For Life is a swift and terrible race.
He knows I like him just as well
As in the days when I rang his bell
And he rang mine. We were younger then,
And now we are busy, tired men:
Tired with playing a foolish game,
Tired with trying to make a name.
“To-morrow,” I say, “I will call on Jim,
Just to show that I’m thinking of him.”
But to-morrow comes- and to-morrow goes,
And the distances between us grows and grows.

Around the corner!- yet miles away…
“Here’s a telegram, sir,” “Jim died to-day.”

And that’s what we get, and deserve in the end:
Around the corner, a vanished friend.

Leave a Comment