داستان کلاغ مغرور - آموزش زبان فارسی با داستان ویژه کودکان و نوجوانان ایرانی خارج از کشور به همراه پادکست و ویدیوی آموزشی و متن کامل داستان .h_iframe-aparat_embed_frame{position:relative;}.h_iframe-aparat_embed_frame .ratio{display:block;width:100%;height:auto;}.h_iframe-aparat_embed_frame iframe{position:absolute;top:0;left:0;width:100%;height:100%;} داستان کلاغ مغرور روزی، روزگاری، یک دسته کلاغ در باغ انبه بزرگی زندگی می کردند. امروز، هیجان زیادی داشتند چون آقای قارقاری قصد داشت به تعطیلات بره و در حال خداحافظی با دوستانش بود. خانم قارقاری: «این شیرینی انبه هم مخصوص تو هس». آقای قارقاری: «ممنونم خانم قارقاری». قارقار خان: «این شاخه ها و صمغ کاج رو هم با خودت ببر، تو که نمی دونی کجا باید لونه بسازی». آقای ...
داستان کلاغ مغرور – آموزش زبان فارسی با داستان
About the Author
Related Posts
کلاغ میخواست طاووس باشد
بله، درسته. در این داستان، کلاغ می خواست مانند طاووس زیبا و رنگارنگ باشد و به این دلیل، توانایی های خودش را فراموش کرده بود. مثلا اینکه کلاغ خیلی بهتر از طاووس می تواند در آسمان پرواز کند و اوج بگیرد.
کلاغ به طاووس ها حسودی می کرد
بله، درسته. کلاغ فکر می کرد که خودش خیلی زشت است در مقایسه با طاووس ها. به همین دلیل، تلاش کرد تا شبیه طاووس ها شود.
کلاغ سیاه می خواست مثل طاووس ها رنگارنگ و زیبا باشد
بله، کلاغ توانایی های خودش را فراموش کرده بود و فقط می خواست مثل طاووس ها زیبا و رنگارنگ باشد، که البته کاملا اشتباه بود.
کلاغ یاد گرفت که مغرور نباشه و از طاووس ها تقلید نکنه
بله، آفرین بر شما. کلاغ مغرور در این داستان می فهمه که باید فروتن باشه و خودش را همان طوری که هست، دوس داشته باشه
این داستان چه پیامی برای ما داشت؟
خودمون باشیم و از چیزهایی که داریم خوشحال باشیم
کلاغ وقتی پیش دوستهاش برگشت به اون ها چی گفت که ناراحت شدند؟
گفت شما سیاه و زشت هستین من خوشگل هستم
چرا کلاغ می خواست مثل طاووس باشه؟
چون طاووس زیبا و قشنگ بود