آموزش زبان فارسی به کودکان و نوجوانان با داستان مسافر مغرور به همراه ویدیو، نسخه انگلیسی و لیست واژگان جدید فارسی و همچنین فرم ارسال دیدگاه برای پرسش و پاسخ
ترجمه و ساده نویسی: دکتر محمد حسین حریری اصل
نسخه انگلیسی داستان مسافر مغرور
برای خواندن نسخه انگلیسی داستان مسافر مغرور، بر روی لینک زیر کلیک کنید:
ویدیوی داستان مسافر مغرور
متن داستان مسافر مغرور
در روزگاران قدیم، مرد مغروری تصمیم گرفت به یک مسافرت دور و دراز به خارج از کشور برود. وقتی به خانه بازگشت، مسافر مغرور درباره ماجراهای سفرش برای دوستان و اعضای خانواده، افسانه های زیادی تعریف کرد.
از بین همه افسانه ها و داستانها، مسافر مغرور با آب و تاب فراوان، ماجرای شرکت کردن خود در مسابقه پرش در جزیره رُدز Rhodes در کشور یونان را تعریف کرد.
مسافر مغرور در ادامه گفت: «دوستان، من در این جزیره، در مسابقه پرش، مقام اول رو به دست آوردم. هیچ قهرمانی در ورزش پریدن، حریف من نبود و حتی به گرد پای من هم نمی رسید.»
مسافر مغرور ادامه داد و گفت: «اگه حرف من رو باور نمی کنید، خودتون می تونید به جزیره رُدز برید و از مردم اونجا بپرسید که چه کسی در مسابقه پرش، رکورد زده تا به شما بگن که من صاحب رکورد در مسابقه پرش هستم.»
وقتی حرف مسافر مغرور تمام شد، یکی از دوستان که با دقت به حرف های مسافر گوش می داد، گفت: «دوست عزیز، برای ثابت کردن این ادعا، اصلا نیازی به رفتن به جزیره رُدز نیست. چرا راه دور بریم و خودمون رو به زحمت بندازیم؟ فقط برای یه لحظه، فرض کنیم که اینجا جزیره رُدز هست. پس این گوی و این میدون! اگه راست می گی، بپر تا همه ما ببینیم چند مَرده حلاجی!»
واژگان فارسی داستان مسافر مغرور
- مغرور: خودخواه، از خود راضی
- ماجرا: آنچه که اتفاق افتاده است، داستان
- افسانه: داستان غیر واقعی که حقیقت ندارد
- با آب و تاب: با شور و اشتیاق و هیجان بالا
- پرش: از روی چیزی پریدن
- قهرمان: ورزشکاری که مدال پیروزی دارد
- حریف: رقیب، ورزشکاری که با ورزشکاران دیگر مسابقه می دهد و رقابت می کند
- به گرد پای کسی نرسیدن: معنی این ضرب المثل این است که کسی نتواند در رقابت با کسی دیگر حتی به او نزدیک شود
- صاحب: دارنده
- ثابت کردن: نشان دادن اینکه چیزی درست است یا نادرست
- ادعا: چیزی که کسی می گوید ولی هنوز ثابت نشده است
- فرض کردن: خیال کردن، تصور کردن
- این گوی و این میدون: معنی این ضرب المثل این است که فرصتی وجود دارد برای نشان دادن توانایی
- چند مرده حلاجی: معنی این ضرب المثل این است که تا چه اندازه توانایی داری و اینکه آیا ادعای شما درست است یا نه
پرسش و پاسخ
- از کجا می توانیم بفهمیم که این مسافر مغرور است؟
- فرق بین داستان و افسانه چیست؟
- چرا مسافر مغرور نتوانست ثابت کند که در مسابقه پرش در جزیره رُدز صاحب رکورد تازه ای شده بود؟
- شما از این داستان آموزنده چه درسی می گیرید؟
مرد خودخواه و مغرور از سفر اومد و فسانههای زیادی برای دوستانش برای فامیلش تعریف کرد که من در مسابقه پرش
بله، درسته. مسافر مغرور، فسانه یا افسانه های زیادی از سفرش برای دوستانش تعریف کرد. مسافر مغرور گفت که در مسابقه پرش قهرمان شده است.
—
جمله پایانی شما فعل ندارد: در مسابقه پرش قهرمان شده است
1- می توانم بفهمم که این مسافر مغرور است زیرا دائماً از ارتفاع پرش خود صحبت می کند و در مقابل سایر افراد مسابقه پیروز شده است
2- تفاوت داستان با افسانه این است که داستان تخیلی است اما افسانه تا حدی بر اساس زمان واقعی است
3- مسافر مغرور نتوانست ثابت کند که در مسابقه پرش برنده شود چون واقعاً برنده نشد و به دوستانش گفت اگر باور نمی کنند به یونان بروند زیرا واضح بود که دوستانش آنقدر به یونان نمی روند تا بفهمند مسافر دروغ می گوید یا نه
4- یاد گرفتم که هرگز نباید هر چیزی را که می شنوید باور کنید
آفرین پریسا. به نتیجه خیلی خوبی رسیدید. مسافر مغرور در این داستان فارسی هرگز فکرش را هم نمی کرد که کسی در آن جمع از او این سوال را بپرسد که هرگز برای آن جوابی نداشت. چون که برای ثابت کردن میزان پرش، اصلا نیازی به رفتن به کشور یونان نبود. در کنار نکته ای که شما نوشتید، من درس دیگری از این داستان می گیرم و آن این است که هرگز نباید در توصیف توانایی های خودم زیاده روی کنم و خودم را جوری به دیگران بشناسانم که از واقعیت به دور باشد.
آفرین پریسا جان، البته در مورد فرق داستان و افسانه یک جابجایی در پاسخ شما باید انجام بگیرد.افسانه کاملا یک داستان تخیلی و غیر واقعی می باشد. اما، داستان می تواند واقعی و غیر واقعی باشد. شخصیت های داستان معمولا برای بیان واقعیت های موجود شکل می گیرد.
۱- .من فهمیدم که مسافر مغرور است برای اینکه او به کارهای بزرگی که در کشورهای دیگر انجام داده بود خیلی می بالید
۲- .افسانه واقعی نیست اما داستان واقعی است
۳- .مسافر مغرور نتوانست ثابت کند که در مسابقه پرش در جزیره رُدز صاحب رکورد تازه ای شده بود برای اینکه دروغ می گفت
۴-.یاد گرفتم که هیچ وقت نباید دروغ بگویی چوت بالاخره معلوم می شود
خیلی خوب توضیح دادید، دل آرا. آفرین بر شما. همان طوری که شما نوشتید، دروغ گفتن کار خیلی بدی است چون دست دروغگو رو می شود. این یعنی، سرانجام معلوم می شود که چه کسی چه دروغی گفته است. ما همیشه باید حقیقت را بگوییم و راستگو باشیم حتی اگر سخت باشد. به هر حال، در راستگویی و صداقت، شیرینی خوبی وجود دارد و انسان به خاطر گفتن حقیقت، همیشه احساس خوبی دارد و از خودش به خاطر راستگویی راضی و خشنود می باشد.
آفرین دل آرا جان.
مسافر مفرور بود چون در مقایسه با دوستانش بیشتر به سفر رفته بود. برای اینکه خودش را بهتر از بقیه جلوه دهد، به دروغ ماجراهای غیر واقعی تعریف می کرد.
فکر می کنید که مسافر مغرور چرا میخواست خودش را بهتر جلوه دهد؟
من فکر می کنم مسافر مغرور می خواست خود را بهتر نشان دهد زیرا اگر شما بهتر از دیگران باشید با احترام بیشتری با شما برخورد می شود و دیگران فکر می کنند شما در سطح بالاتری هستید
بله، در واقع مسافر مغرور می خواست که بیشتر مورد توجه بقیه باشد.
من فکر می کنم او می خواست به دوستانش نشان دهد که از آنها بهتر است. من حدس می زنم که او این کار را انجام دهد که به نظر برسد که او یک رکورد را شکست. من هم فکر می کنم این کار را کرد برای اینکه می خواست به نظربرسد که او بسیار وقت خوب داشت
بله، نکته خوبی گفتی دل آرا جان.
مسافر مغرور شاید می خواست بگوید که چقدر به او خوش گذشته یا چقدر کارهای مهمی در سفرش انجام داده است. به این ترتیب، دیگران بیشتر به حرف های او گوش می کردند.
۲.داستان یک قصه ی واقعی است و افسانه یک قصه غیر واقعی است،یعنی در واقعیت اتفاق نیافتاده است.🧚♂️
بله، کاملا درست است. تفاوت اصلی بین داستان و افسانه در واقعی بودن آنها است. همانطوری که شما به درستی نوشتید، یک افسانه نمی تواند واقعی باشد، ولی یک داستان هم می تواند واقعی باشد و هم غیر واقعی.
۱.برای اینکه زیادی از خودش تعریف می کرد. 🗣️😑
بله، به درستی اشاره کردید. مسافر داستان ما خیلی مغرور بود همیشه از خودش تعریف می کرد. ولی در آخر داستان، مچش گرفته شد در حالی که اصلا انتظار آن را نداشت. معمولا کسی که از خودش زیاد تعریف می کند، یک آدم از خود راضی و مغرور است، دقیقا مثل مسافر داستان ما که خیلی مغرور بود.