آموزش زبان فارسی به کودکان با قصه موش و گاو با ویدیو

آموزش زبان فارسی به کودکان و نوجوانان خارج از کشور با قصه موش و گاو به همراه ویدیو، پادکست و نسخه انگلیسی مناسب برای پرورش کودک دوزبانه و تمرین خواندن و نوشتن زبان فارسی. این داستان فارسی برگرفته از داستان های ازوپ می باشد.

ترجمه و ساده نویسی: دکتر محمد حسین حریری اصل

نسخه انگلیسی قصه موش و گاو

برای خواندن نسخه انگلیسی قصه موش و گاو بر روی لینک زیر کلیک کنید.

The Mouse and the Bull Short Story from Aesop with Video

ویدیوی قصه موش و گاو

متن قصه موش و گاو

در یک مزرعه سرسبز، گاوی در حال استراحت کردن بود. ناگهان یک موش بازیگوش که حوصله اش سر رفته بود، دماغ گاو را گاز گرفت.

The Mouse and the Bull - short story from Aesop for ESL students to learn vocabulary in real context

گاو نر که خیلی بزرگ و نیرومند بود، ناراحت شد و خواست موش بازیگوش را بگیرد. ولی موش خیلی تند و تیز بود و به آسانی از دست گاو فرار کرد و به سوراخی که در داخل دیوار بود رفت.

The Lion and the Mouse The Mouse Biting the Trap LELB Society

گاو نر خیلی خشمگین و عصبانی شد و با شاخ های بزرگش با سرعت به دیواری که موش به داخل آن رفته بود، حمله کرد. گاو عصبانی چندین بار با شاخ هایش محکم به دیوار کوبید ولی فایده ای نداشت. چون موش در جای امنی در داخل دیوار پناه گرفته بود. سرانجام، گاو خسته و نا امید شد و بر روی زمین نشست.

The Gnat and the Bull to learn English with fairy tales at LELB Society with podcast and new vocabulary

گاو که خیلی خسته شده بود، کم کم خوابش برد. همانطوری که خوابیده بود، موش شیطون و بازیگوش از سوراخ دیوار بیرون آمد و آهسته آهسته به گاو نر نزدیک شد. موش بازیگوش این بار گوش گاو را گاز گرفت و از او دور شد. گاو نر با درد زیاد از خواب پرید و گفت:

«کی گوش من رو گاز گرفت؟ ای موش بدجنس، باز تو بودی؟ اگه بگیرمت، حقت رو کف دستت می گذارم!»

the lion and the mouse the mouse was running up the lion's tail LELB Society

گاو با سرعت از جای خود بلند شد و به دنبال موش رفت و تلاش کرد که موش را بگیرد. اما موش خیلی زبل بود و خیلی زود دوباره به داخل سوراخ دیوار فرار کرد. گاو نر آنقدر خشمگین و عصبانی بود که به دور خود می پیچید و آه و ناله می کرد ولی هیچ کاری از دستش ساخته نبود.

در همین هنگام که گاو داشت ناله می کرد، موش با صدای نازک و ضعیفش از داخل سوراخ دیوار به گاو گفت:

«حالا دیدی نتونستی من رو بگیری! آخه فقط هیکل بزرگ داشتن که مهم نیست. مگه نشنیدی که میگن فلفل نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه!»

واژگان فارسی در قصه موش و گاو

  1. مزرعه: زمین کشاورزی
  2. خشمگین: عصبانی
  3. محکم: با نیروی زیاد
  4. کوبیدن: ضربه زدن
  5. فایده ای نداشت: نتیجه ای نداشت
  6. پناه گرفتن: قایم شدن، مخفی شدن
  7. جای امن: جای بی خطر
  8. سرانجام: بالاخره، در نهایت
  9. شیطون: بازیگوش
  10. آهسته آهسته: به آرامی
  11. حق کسی را کف دستش گذاشتن: کسی را تنبیه کردن
  12. زبل: سریع، تند و تیز
  13. هیچ کاری از دستش ساخته نبود: نمی توانست هیچ کاری انجام دهد
  14. ناله: فریاد
  15. هیکل: بدن، اندام
  16. فلفل نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه: معنی این ضرب المثل این است که نباید گول ظاهر کسی یا چیزی را بخوریم چون ممکن است چیزی یا کسی کوچک باشد ولی خیلی زرنگ و نیرومند باشد

پرسش و پاسخ

  1. شما از این داستان فارسی چه درسی می گیرید؟
  2. آیا خشم و عصبانیت گاو نر فایده ای داشت؟
  3. معنی ضرب المثل «فلفل نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه» را توضیح دهید.
  4. چرا گاو نر بزرگ و نیرومند خسته شد و بر روی زمین نشست؟

16 thoughts on “آموزش زبان فارسی به کودکان با قصه موش و گاو با ویدیو”

    • بله، آفرین بر شما. موش کوچولو گاو نر را خیلی آزار می داد و او را گاز می گرفت. گاو نر هم نمی توانست کار خاصی انجام دهد

      به خاطر از اینکه = به خاطر اینکه

  1. 1- یاد گرفتم که نباید کسی را بر اساس بزرگ یا کوچک بودنش دست کم گرفت.

    2- عصبانیت گاو نر فایده ای نداشت برای اینکه به جای هدر دادن وقت خود را برای عصبانیت باید به فکر حمله به موش باشد.

    3- معنی ضرب المثل «فلفل نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه». حتی اگر فلفل خیلی کوچک باشد، اگر آن را بخورید، در واقع بسیار تند است. به این معنی است که حتی اگر کسی کوچک باشد، به این معنی نیست که قوی نیست.

    4- گاو نر خسته شد برای اینکه بارها با شاخ هایش به دیوار حمله کرد تا به موش آسیب دید اما نمی تواند.

    • خیلی خوب و کامل پاسخ دادی.
      پیام این داستان جالب نیز این است که توانایی و قدرت افراد به اندازه نیست. بکار بردن فکر و اندیشه بخصوص موقع گرفتاری بسیار بیشتر در موفقیت تاثیر دارد.
      البته چیز دیگری هم باعث شکست گاو نر شد. می توانی بگویید آن چیست؟

        • خیلی ناراحت و عصبانی شد
          علاوه بر این ها، گاو نر خیلی مغرور بود. فکر می کرد چون یزرگ هس می تونه به راحتی موش رو شکست بده.

  2. ۱- .که نباید کسی را از روی هیکل و اندازه اش قضاوت کرد

    ۲- .نه, عصبانیت گاو نر فایده ای نداشت

    ۳- .برای اینکه بدونی اگر کسی می تواند کاری را انجام بدهد یا نه, به اندازه یا هیکل او نگاه نکن

    ۴- .برای اینکه خیلی سعی کرد که موش را بگیرد ولی نتوانست

    • بله، کاملا درست است.
      این داستان از نظر مفهومی مثل داستان «موش و شیر» بود که قبلا خوانده بودیم. همان طور که گفتید، نباید از روی ظاهر قضاوت کرد.

    • دقیقا همینطور است.
      بهتر است بنویسید: با عصبانیت هیچ کاری انجام نمی شود، یا بنویسید: عصبانیت هیچ کاری را انجام نمی دهد
      در این داستان فارسی، گاو نر که خیلی عصبانی بود، فکر می کرد که فقط با زور زیاد و هیکل بزرگ خود می تواند هر کاری را انجام دهد. اما گاو عصبانی فهمید که حتی نمی توانست موش به آن کوچکی را بگیرد.

    • بله، آفرین بر شما. تلاش زیاد گاو نر که همراه با عصبانیت بود، هیچ فایده ای نداشت، چون تلاش گاو نر بدون فکر بود و به این دلیل، نتیجه ای نداشت. بنابر این، این گاو بزرگ و نیرومند، در برابر موش به آن کوچکی، شکست خورد.

Leave a Comment