داستان روباه شکمو برای آموزش زبان فارسی به کودکان و نوجوانان برگرفته از داستانهای ازوپ به همراه ویدیو، لیست واژگان جدید و پرسش و پاسخ برای تمرین خواندن و نوشتن فارسی
ترجمه و روخوانی: خانم هاجر عزیز زنجانی
نسخه انگلیسی داستان روباه شکمو
برای خواندن نسخه انگلیسی داستان روباه شکمو، بر روی لینک زیر کلیک کنید:
The Swollen Fox by Aesop for English Students
ویدیوی داستان روباه شکمو
متن داستان روباه شکمو
روزی روزگاری، روباه گرسنه ای در جنگل به دنبال غذا می گشت. روباه در کمین چند حیوان کوچک مانند خرگوش نشست. اما، هر دفعه با یک بدشانسی کوچک، طعمه اش را از دست داد.
همانطور که، روباه گرسنه در جنگل برای یافتن غذا بو می کشید، چشمش به شکارچی ها افتاد. روباه، چشم و گوش خود را تیز کرد. روباه، شکارچی ها را در حال مخفی کردن چیزی در داخل تنه توخالی درخت بلوط دید.
روباه، منتظر رفتن شکارچی ها شد. بعد از اطمینان از رفتن آنها، پاورچین پاورچین کنار درخت بلوط رفت. روباه حواسش را جمع کرد که در دام شکارچی ها نیفتد. به به، بوی غذای گرم به مشام روباه رسید. روباه سوراخی در تنه درخت بلوط پیدا کرد. شکارچی ها بقیه غذای خود را در آنجا پنهان کرده بودند.
روباه خوشحال از کشف خود، به داخل تنه درخت بلوط رفت. روباه بدون معطلی، شروع به خوردن غذا کرد. او همه غذاهای موجود را خورد. تازه، بعد از خوردن غذاها، روباه احساس تنگی در تنه درخت کرد. او تلاش زیادی برای بیرون آمدن از تنه درخت نمود. ولی نتوانست از داخل تنه درخت بیرون بیاید. روباه با حال گریان، در داخل تنه درخت، گیر افتاده بود.
در همین حال، روباه دیگری صدای ناله و زاری روباه بیچاره را شنید. روباه دوم، از روباه نالان پرسید: «چه اتفاقی برایت افتاده؟ چرا به گریه و زاری افتادی؟» روباه بیچاره جواب داد: «از هول حلیم در دیگ افتادم. به فریادم برس دوست من. بسیار گرسنه بودم. برای خوردن لقمه ای نان به داخل تنه درخت آمدم. حالا، در اینجا گیر کردم و نمی توانم بیرون بیایم.»
روباه دوم نگاهی به دوستش انداخت و گفت: «متاسفم دوست من، با این شکم برآمده نمی توانی بیرون بیایی. باید صبر کنی تا این غذاهای لذیذ هضم شوند. شاید به اندازه قبلی خود برگردی و بتوانی از این سوراخ خود را بیرون بکشی.»
داستان روباه شکمو به زبان بیتا حریری اصل
واژگان جدید داستان روباه شکمو
- کمین: پنهان شدن در جایی برای شکار
- چشم و گوش خود را تیز کردن: همه حواس خود را جمع کردن، خوب توجه و نگاه کردن
- مخفی کردن: پنهان کردن، برعکس پیدا کردن
- پاورچین پاورچین: خیلی آرام آرام قدم برداشتن
- مشام: بینی، حس بویایی
- هول: زیاد خواستن چیزی
- حلیم: غذایی از گوشت و گندم
- دیگ: ظرفی که در آن غذا می پزند
- به فریاد کسی رسیدن: به او کمک کردن
ضرب المثل داستان روباه شکمو
از هول حلیم در دیگ افتادن
ضرب المثل فارسی «از هول حلیم در دیگ افتادن» وقتی استفاده می شود که کسی با عجله، کاری را انجام می دهد. عجله و شتاب در انجام کار، باعث اتفاق بد و ناگوار می شود. برای اینکه، عجله باعث می شود بدون فکر کردن و سنجیدن نتیجه، کاری را انجام دهیم.
پرسش های داستان روباه شکمو
بعد از خواندن داستان روباه شکمو به پرسش های زیر در کامنت جواب دهید.
- چه چیزی روباه بیچاره را در دردسر انداخت؟
- شما چه داستانی درباره ضرب المثل «از هول حلیم در دیگ افتادن» می توانید به ما بگویید؟
- آیا تا به حال کاری را با عجله انجام داده اید؟
- چه چیزهایی باعث می شود که کاری را با عجله انجام دهیم؟
۱.روباه به تنه درخت گیر کرده بود برای اینکه دنبال غذا بود.🦊👆🥩🦊🏃
۲.از هول حلیم در دیگ افتاده.
۳.بله، من یکبار به یکی از اینا مشکل افتادم وقتی کفش فوتبالم گیر شد تو تور گیر شد برای ۱۰ دقیقه⚽️👟🥅🤕🏃
۴.وقتی خیلی دیر حستی به سرکار.👤⏰📈
خیلی خوب بود، احمد جان. بهتر است بنویسی: روباه در تنه درخت گیر افتاده بود
وقتی خیلی دیر حستی به سر کار = وقتی به سر کار خیلی دیر می رسی
حستی = هستی که با ه دوچشم نوشته می شود
۱روباه در تنه درخت گیر افتاد برای اینکه بیش از اندازه غذا خورد .
۲ هیچ وقت کاری را سریع انجام نده .
۳ بله من درس هایم را خیلی سریع انجام میدهم
آفرین بردیا. در داستان روباه شکمو، روباه در داخل تنه درخت، غذای زیادی خورد و دیگر نمی توانست از سوراخ روی تنه درخت بیرون بیاید. روباه شکمو، به دام افتاد و روباه دیگر که داشت از آنجا رد می شد، روباه شکمو را نصیحت کرد.
روباه بیچاره از دستی که خیلی گرسنه بود و غذا پیدا کرد و اون را خیلی زیاد خورد اما یچاره نمیتوانست از درخت بیرون بیاد و روباه دوم به اون گفت
بله، کاملا درسته. روباه خیلی گرسنه بود و به این دلیل، وقتی به داخل تنه درخت بلوط رفت، خیلی غذا خورد و خیلی چاق شد. به این دلیل، نتوانست از داخل تنه درخت بیرون بیاید. روباه شکمو به دام یا تله ایی که خودش ایجاد کرده بود گیر افتاد