داستان فارسی کوتاه عقاب، گربه و خوک برای تمرین روخوانی و یادگیری واژگان فارسی در متن مناسب برای آموزش زبان فارسی به کودکان و نوجوانان
نسخه انگلیسی داستان فارسی کوتاه عقاب، گربه و خوک
برای خواندن این داستان فارسی کوتاه به زبان انگلیسی، اینجا را کلیک کنید.
داستان فارسی کوتاه عقاب، گربه و خوک
روزی روزگاری، در یک جنگل سرسبز، عقابی بالای یک درخت بلوط تناور لانه ای برای خود ساخت. اتفاقا، یک گربه در وسط همان درخت، سوراخی مناسب برای زندگی خود و بچه هایش پیدا کرد. از قضای روزگار، خوکی وحشی در گودالی پایین همین درخت با بچه هایش زندگی می کرد.
گربه حیله گر، تحمل این همسایگی را نداشت. برای همین، برای نابودی دو همسایه دیگر، فکری کرد. گربه اول نزد عقاب رفت و به او گفت: «خبر دارید چیزی نمانده که خانه امن ما بر سرمان خراب بشود؟»
عقاب خیره به او نگاه کرد و گربه ادامه داد: «آن پایین را نگاه کن؛ خوک وحشی هر روز در حال کندن زیر درخت است. او می خواهد این درخت بلوط را از ریشه بکند. به این ترتیب، ما و بچه هایمان طعمه و غذای این خوک وحشی و بچه هایش خواهیم شد.»
گربه حیله گر، بعد از ترساندن عقاب به سراغ خوک وحشی رفته و به او گفت: «خبر داری بچه هایت در خطر بزرگی هستند؟ به محض اینکه از خانه خود برای تهیه غذا بیرون بروی، عقاب به پایین فرود آمده و بچه هایت را طعمه خود خواهد کرد.»
گربه مکار، بعد از ترساندن عقاب و خوک به خانه خود رفت و از سوراخ خود بیرون نیامد. او تمام طول روز، اینطور وانمود می کرد که خیلی ترسیده و مراقب بچه هایش است.
وقتی شب فرا می رسید، گربه بسیار آرام بیرون می خزید و برای خود و بچه هایش غذا تهیه می کرد.
به این ترتیب، عقاب و خوک وحشی از ترس همدیگر از جای خود جنب نمی خوردند. آنها از ترس در خانه هایشان ماندند و برای تهیه غذا بیرون نرفتند. عاقبت، عقاب و خوک وحشی به همراه بچه هایشان از گرسنگی جان باختند و برای مدت طولانی غذای گربه و فرزندانش شدند.
ضرب المثل و اصطلاحات داستان
ترس برادر مرگ است.
ضرب المثل بالا به این معناست که ترس بیش از حد و بدون دلیل انسان را فلج می کند و به او اجازه نمی دهد که درست تصمیم بگیرید.
به پرسش های زیر پاسخ دهید.
1- به نظر شما، گربه در این داستان چه صفاتی دارد؟
2- از این داستان چه درسی می گیرید؟
3- آیا این سه همسایه، رابطه خوبی با یکدیگر داشتند؟ توضیح دهید.
4- چرا گربه تصمیم گرفت که همسایه هایش را بترساند؟
ویدیوی داستان فارسی کوتاه عقاب، گربه و خوک
1- گربه بسیار خودخواه و باهوش بود
2- یاد گرفتم که ترس خوبه ولی اگه آروم نباشی بده
3- نه، برای ینی که گربه می خواست تنها زندگی کند
4- گربه این کار را کرد زیرا می خواست همسایه هایش بروند
آفرین، به پاسخ های درست و دقیق تون
این داستان همان طور که در درس آمده برای ضرب المثل “ترس برادر مرگ است” بوده یعنی ترس زیاد نمیگذاره خوب فکر کنیم و کارهامون رو درست انجام بدیم
۱- .گربه حیله گر, خودخواه و باهوش بود
۲- .ترس زیاد خوب نیست
۳- .نه, برای ین که به هم اطمینان نداشتند
۴- .که از خانه خود بیرون نیایند و از گرسنگی بمیرند
آفرین بر شما!! واقعا خیلی خوب می نویسید. بهتون تبریک می گم.
تنها اشکال کوچک = برای اینکه هست، که مطمئن هستم می دونستید
آفرین، خیلی خوب پاسخ دادین
ترس از همدیگه در واقع آرامش را از همسایه ها گرفت
برا اینکه می خاست اونجا تنها باشد
می خواست
خوب نبودن برا اینکه از همدیگه دوس نداشتن
همدیگه را دوست نداشتن
دوروق نباید بگی و خیلی نباید بترسی
دروغ
گربه دورگو بود و می خاست گربه و خوک از درخته بزندشون بیرون
دروغگو – می خواست
عقاب و گربه از درخت بیرون بروند
گربه ی این داستان خیلی خودخواه و بدجنس بود
بله، امیرعلی. با تو موافقم. گربه در این داستان فارسی، خودخواه، بدجنس و حیله گر بود