داستان های فارسی موش کور و مادرش به همراه ویدیو برای آموزش زبان فارسی به کودکان و نوجوانان غیر فارسی زبان مناسب برای یادگیری واژگان فارسی در متون واقعی و آموزنده برگرفته از داستان های ازوپ با ترجمه دکتر محمد حسین حریری اصل
نسخه انگلیسی داستان موش کور و مادرش
برای خواندن داستان فارسی موش کور و مادرش به زبان انگلیسی، اینجا را کلیک کنید.
ویدیوی داستان موش کور و مادرش
داستان موش کور و مادرش
در یک جنگل سرسبز، در کنار درخت بلند و زیبایی، موش کوری با پسر کوچکش زندگی می کرد.
صبح یک روز زیبا، وقتی موش کور از خواب بیدار شد، به مادرش گفت:
«مامان، مامان، من می تونم همه چیز رو ببینم! چشم های من همه چیز رو می بینند!»
مادر موش کور که می دانست چنین ادعایی درست نیست، از شنیدن این حرف تعجب کرد و از پسرش پرسید:
«راست می گی!؟ یعنی واقعا داری همه چیز رو می بینی؟»
پسرش در پاسخ گفت: «آره مامان، دارم همه چیز رو خوب و روشن می بینم!»
سپس مادر برای اینکه به پسرش ثابت کند که ادعای او درست نیست، چند دانه کُندُر جلوی چشمان پسرش گذاشت و از او پرسید:
«خوب، حالا که می تونی ببینی، به من بگو اینها چی هستند؟»
پسر بر روی دانه های کندر دستی کشید و آنها را لمس کرد. سپس در پاسخ گفت:
«خوب معلومه! اینها فقط چند تکه سنگ کوچیک هستند.»
مادر که توانسته بود ادعای نادرست پسرش را رد کند، با تعجب به او گفت:
«ای وای! پسر جان، مثل اینکه به جز بینایی چشم هات، حس بویایی ات رو هم از دست دادی! آخه اگه اینها رو بو می کردی، حد اقل می تونستی بگی که اینها چند دانه کندر هستند و نه چند تکه سنگ کوچیک!»
ضرب المثل داستان موش کور و مادرش
کلاغه می خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد، راه رفتن خودش را هم فراموش کرد.
معنی ضرب المثل بالا این است که ما نباید توانایی ها و محدودیت های خود را فراموش کنیم و ادعا کنیم که چیزی هستیم که در واقع حقیقت ندارد. در عوض، باید خود را همان طوری که هستیم، بپذیریم و دوست داشته باشیم.
پرسش و پاسخ
1- از این داستان چه درسی می گیرید؟
2- مادر چگونه توانست ادعای نادرست پسرش را به او ثابت کند؟
3- چرا موش کور جوان دانه های کندر را بو نکرد و سریع به مادرش گفت که آنها سنگ هستند؟
4- چرا یک موش کور نباید از نابینایی خود ناراحت باشد؟
۲. مادر موش کور چند دآنه کندر گذاشت در دستانش که لمس کند. 🐭🪨🧑🦯
۳. زیرا ادعای او نادرست بود و بسیار عجول. 🤥🐭🪨🧑🦯💨⌛️
بله، آفرین بر شما. موش کور خیلی عجول بود و ادعای نادرست کرده بود که می تواند همه چیز را ببیند، در صورتی که واقعیت نداشت
بازخورد نوشته شما
1. دآنه = دانه
2. ادعای او نادرست بود و بسیار عجول = ادعای او نادرست بود و او بسیار عجول بود
۱.از این داستان یاد گرفتم که دروغ گفتن کار خوبی نیست زیرا خیلی زود آشکار می شود.
کاملا درست است. دروغ گفتن کار خیلی زشتی است. در این داستان فارسی، موش کور بچه از اینکه نمی توانست همه چیز را ببیند، ناراحت بود. به این دلیل، به دروغ ادعا کرد که همه چیز را به خوبی می بیند. ولی مادرش درس خیلی خوبی به او داد.
ما همیشه باید راستگو باشیم
بله، کاملا درست است. راستگویی و صداقت همیشه و هر کجا ارزشمند است. از طرفی دیگر، در این داستان ما می آموزیم که نباید توانایی های خود را دست کم بگیریم