Log in

Introducing Someone to Someone Else in Farsi

Published on July 17th, 2020 | Last updated on December 16th, 2020 by | Category: Learn Persian Online with 400 Persian Lessons + Videos | No Comments on Introducing Someone to Someone Else in Farsi | 78 Views | Reading Time: 3 minutes

Introducing Someone to Someone Else in Farsi

Introducing Someone to Someone Else in Farsi

معرفی یک نفر به شخص دیگر در فارسی      Introducing Someone to Someone Else in Farsi

وقتی می خواهیم کسی را به دیگران معرفی کنیم از عبارات زیر می توانیم استفاده کنیم:

این … (اسم فرد) دوستم/ همکارم/ خواهرم/ برادرم/ همکلاسی ام هس.

این … (اسم فرد) دوست/ همکار/ همکلاسی/ خواهر/ برادر من است.

ایشون … (اسم فرد) هستن.

این آقا/ خانم، … (اسم فرد) هستن.

می خوام دوستم/ همکارم/ خواهرم/ همکلاسی ام … (اسم فرد) رو به شما معرفی کنم.

می خوام با دوستم، … (اسم فرد) آشنا بشین.

پدر جان، می خوام شما رو با دوستم، … (اسم فرد) آشنا کنم.

چطور پاسخ دهیم:

خیلی خوشحالم از آشنایی تون.

خیلی خوشبختم از آشنایی تون.

از آشنایی با شما خوشوقت شدم.

از دیدن تون خوشحالم.

از دیدارتون خوشبختم.

خیلی خوشحالم شما رو ملاقات می کنم.

نمونه مکالمه 1

مهسا: سارا، این دوستم بهاره هس.

سارا: سلام، از آشنایی تون خوشحالم. حالتون خوبه؟

بهاره: ممنونم، من هم از دیدنت خوشحالم سارا جان.

نمونه مکالمه 2

مدیر: میخوام همکار جدید رو بهتون معرفی کنم، ایشون خانوم بهاری هستن.

همکار: از آشنایی تون خوشحالم خانوم بهاری. من مسئول فنی، عزیزی هستم.

خانم بهاری: من هم از آشنایی تون خوشوقتم، من به تازگی اینجا اومدم و حسابدار هستم.

همکار: خیلی هم خوب، اگر کاری داشتین می تونید بهم بگین.

خانم بهاری: حتما و ممنون.

نمونه مکالمه 3

فرزانه: سلام ببخشید شما پریا هستین؟

پریا: بله بفرمائید.

فرزانه: من خواهر سارا، همکلاسی تون هستم.

پریا: خیلی خوشحالم می بینمتون فرزانه جان، حالتون چطوره؟

فرزانه: خیلی ممنونم، برای سارا کاری پیش اومد برای همین از من خواست این جزوه رو برای شما بیارم.

پریا: خیلی لطف کردی.

فرزانه: خواهش می کنم. زیاد وقت تون رو نگیرم.

پریا: اختیار دارین، به سارا سلام برسونین.

فرزانه: ممنونم، حتما. با اجازه تون فعلا خدانگهدار.

پریا: خداحافظ.

نمونه مکالمه 4 (معرفی در مهمانی):

سارا: سلام مهسا جان، خیلی خوش آمدی. چقدر از دیدنت خوشحالم.

مهسا: سلام سارا، منم همین طور، خوبی؟

سارا: خوبم مرسی، دوست داری خانواده ام رو بهت معرفی کنم؟

مهسا: بله، خیلی هم خوشحال می شم.

سارا: خوب بیا بریم پیش خواهرم فرزانه./ فرزانه!

فرزانه: بله سارا؟

سارا: این دوستم مهساس. مهسا جان، این هم خواهرم فرزانه هس.

فرزانه: سلام مهسا جان، از آشنایی تون خوشحالم.

مهسا: من هم از دیدن تون خوشوقتم. حالتون چطوره؟

فرزانه: ممنونم.

سارا: مامان جان، ایشون دوست شیرازی ام، مهسا هستن.

مادر: سلام، خیلی خوش آمدین.

مهسا: سلام و ممنونم. خیلی از دیدن تون خوشحالم.

مادر: من هم همینطور، از سارا خیلی تعریف تون رو شنیدم.

مهسا: ممنون، سارا جان لطف داره.

مادر: خوب؛ خواهش می کنم راحت باشین، اینجا رو مثل خونه خودتون بدونین.

مهسا: خیلی ممنون.

Leave a Comment

twenty − nine =