Free Time in Farsi – Learn Persian Online Easily

Free Time in Farsi

Free Time in Farsi

وقت آزاد (اوقات فراغت) خود را چطور می گذرانید؟

در وقت آزادتون چه می کنید/ می کنین؟

What do you do when you have free time?

من در وقت آزاد خود بازی تنیس/ فوتبال/ بسکتبال/ شطرنج/ … نگاه می کنم.

I watch tennis/ football/ basketball/ chess/ … in my free time. 

من از ورزش لذت می برم و در وقت آزادم تنیس/ فوتبال/ شطرنج/ … بازی می کنم.

I enjoy sports and in my free time I play tennis/ football/ chess/ ….

من دو/ سه بار در هفته به باشگاه/ شنا/ دوچرخه سواری می روم.

I go to the club/ swimming/ cycling two/ three times a week.

من در وقت آزادم به سینما/ تئاتر/ پارک/ گردش (گشت و گذار)/ پیاده روی/ … می روم.

In my free time, I go to the cinema/ theater/ park/ sightseeing/ walking/ ….

من گشت و گذار را دوست دارم و تعطیلات را به مسافرت می روم.

I love sightseeing and I go on vacation.

من عاشق/ مشتاق کتاب خواندن هستم و وقت آزادم را به کتابخوانی می گذرانم.

I love reading books and I spend my free time reading books.

من به فیلم های اکشن/ ترسناک/ عاشقانه/ خانوادگی/ … علاقمند هستم (علاقه دارم) و در وقت فراغت فیلم می بینم.

I’m interested in action/ horror/ romance/ family movies … and I watch movies in my spare time.

من به گل و گیاه علاقه زیادی دارم و هر وقت فرصت داشته باشم باغبانی می کنم.

I am very interested in flowers and plants and I do gardening whenever I have free time.

من ترجیح می دهم که وقت آزادم را با دوستان/ خانواده بگذرانم.

I prefer to spend my free time with friends / family.

من آشپزی را دوست دارم و وقت آزادم را صرف پختن غذا در آشپزخانه می کنم.

I love cooking and spend my free time cooking in the kitchen.

من در وقت آزادم موسیقی (موزیک) گوش می دهم.

In my free time, I listen to music.

من با فیلم/ موسیقی/ باغبانی/ کتابخوانی/ بازی سرم را گرم می کنم.

I spend my free time with movies/ music/ gardening/ reading/ playing games

من وقت فراغت زیادی ندارم اما تعطیلات آخر هفته را با دیدن فیلم/ بازی/ گشت و گذار/ کتابخوانی می گذرانم.

I don’t have much free time, but I spend the weekend watching movies/ games/ sightseeing/ reading books.

من اگر فرصت کنم برای خرید به بازار می روم.

If I have free time, I go to the market to buy.

من وقت آزادم را با مطالعه/ ورزش/ گوش دادن به موزیک/ … پر می کنم.

I spend my free time studying/ exercising/ listening to music/ ….

Leave a Comment