راه رفتن خرچنگ – آموزش فارسی با داستان برگرفته از داستان های ازوپ به نوشته محمد حسین حریری اصل، به همراه واژگان و اصطلاحات و پرسش و پاسخ برای آموزش آنلاین زبان فارسی
سال ها پیش، خرچنگ جوانی به همراه مادرش در کنار دریا و بر روی شن ها در حال قدم زدن بودند. ناگهان خرچنگ مادر رو به فرزندش کرد و گفت: “چرا داری کجکی راه می ری؟ تو باید همیشه مستقیم قدم برداری، به طوری که چنگال هات رو به جلو باشن.”
خرچنگ جوان که کمی گیج شده بود، با احترام، به مادرش گفت: “اگه می شه، به من نشون بده که چطور باید راه برم. چون واقعا دوست دارم یاد بگیرم.”
بنابر این، مادر خرچنگ تلاش کرد که درست راه رفتن را به فرزندش بیاموزد. اما، درست مانند فرزندش، هرچه تلاش کرد، نتوانست مستقیم راه برود. وقتی هم که خواست چنگال هایش را به سمت جلو نگاه دارد و مستقیم قدم بردارد، تعادلش را از دست داد و محکم به زمین خورد و نقش زمین شد.
تو که لالایی بلدی، پس چرا خودت خوابت نمی بره!
کلاغ می خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد، راه رفتن خودش را هم فراموش کرد.
داستان راه رفتن خرچنگ به زبان بیتا حریری اصل
واژگان جدید
1- شن: ماسه
2- قدم زدن: راه رفتن
3- کجکی: به شکل کج و غیر مستقیم
4- مستقیم: راست
5- گیج شده بود: نمی دانست چه کار کند
6- تعادل: کنترل و راست نگاه داشتن بدن در هنگام راه رفتن
7- محکم: به شدت
8: نقش زمین شدن: به شدت به زمین خوردن
9: لالایی: شعری با آهنگ زیبا که برای کودکان می خوانند تا خوابشان ببرد
10: کبک: نوعی پرنده که به اندازه کبوتر است
پرسش و پاسخ
1- ارتباط ضرب المثل زیر با پیام داستان چیست؟
کلاغ می خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد، راه رفتن خودش را هم فراموش کرد.
2- از این داستان، چه درسی می توان گرفت؟
3- معنی ضرب المثل زیر چیست؟
تو که لالایی بلدی، پس چرا خودت خوابت نمی بره!
من یاد گرفتم که نباید از دیگران تولید کنیم
خیلی ممنون که دیدگاه خودت را برای ما نوشتی. حتما منظورت “تقلید کردن” هست. باید بنویسی: ما نباید از دیگران تقلید کنیم