داستان سگ شکاری پیر برای آموزش زبان فارسی به همراه ویدیو، لیست واژگان، پرسش برای درک مطلب و نسخه انگلیسی برای پرورش کودک دوزبانه برگرفته از داستانهای ساده و آموزنده ازوپ
مترجم: دکتر محمد حسین حریری اصل
نسخه انگلیسی داستان سگ شکاری پیر
برای خواندن نسخه انگلیسی داستان سگ شکاری پیر، بر روی لینک زیر کلیک کنید:
ویدیوی داستان سگ شکاری پیر
متن داستان سگ شکاری پیر
در یک مزرعه بزرگ و زیبا، یک سگ شکاری با صاحبش زندگی می کردند. این سگ صاحبش را خیلی دوست داشت و سالها به او خدمت می کرد. سگ شکاری بسیار وفادار بود و در شکار کردن و کارهای مزرعه به صاحبش کمک می کرد.
سالها گذشت و سگ شکاری کم کم پیر و ناتوان شد. او دیگر نمی توانست مثل گذشته تند بدود و در شکار کردن و نگهداری از حیوانات مزرعه به صاحبش کمک کند. او دیگر حتی نمی توانست حیوانات مزاحم مانند روباه، شغال و گراز را فراری دهد.
روزی از روزها، سگ و صاحبش برای شکار به جنگل رفتند. آنها یک گراز وحشی دیدند. صاحب سگ به گراز وحشی اشاره کرد و از سگ شکاری خواست تا آن را بگیرد. سگ شکاری به دنبال گراز وحشی دوید و پس از مدتی، سرانجام گراز وحشی را گرفت.
گراز وحشی خیلی بزرگ و نیرومند بود و تلاش کرد از چنگال سگ فرار کند. سگ دوباره گراز را تعقیب کرد و توانست با دندان هایش گوش گراز را بگیرد. ولی دوباره گراز وحشی توانست فرار کند چون دندان های سگ شکاری به جز چند تا، همگی ریخته بودند و یا شکسته شده بودند.
سگ شکاری خجالتزده شد و در جای خود خشکش زد. با دیدن این منظره، صاحب سگ او را سرزنش کرد و با سگ بدرفتاری کرد. سگ که از رفتار صاحبش خیلی ناراحت شده بود، رو به مرد مزرعه دار کرد و گفت:
“از وفاداری من ذره ای نسبت به شما کم نشده است. من همان سگ وفاداری هستم که سالها به شما خدمت کردم. فقط دیگر بدن من پیر و ناتوان شده است و دیگر نمی توانم مثل سالها پیش برای شما مفید باشم. امیدوار بودم در دوران پیری و ناتوانی هم مانند دوران جوانی در نزد شما محترم و گرامی بمانم! ولی افسوس که شما به خاطر پیری و ناتوانی، من را سرزنش می کنید و همه خدمت های دوران جوانی من را فراموش می کنید. بشکنه این دست که نمک نداره!”
واژگان داستان سگ شکاری پیر
- خدمت کردن: کمک کردن
- وفادار: باوفا
- حیوان مزاحم: حیوانی که به دیگران آزار یا آسیب می رساند
- فراری دادن: باعث فرار کردن دیگران شدن
- تعقیب کردن: دنبال کردن
- خجالتزده: شرمسار، شرمنده
- سرزنش کردن: دعوا کردن، به تندی انتقاد کردن
- ذره ای: مقدار کمی، اندکی
- بشکنه این دست که نمک نداره: یک ضرب المثل فارسی به معنی ناسپاسی نسبت به لطف دیگران
آنچه از این داستان می آموزیم
داستان سگ شکاری پیر این پیام اخلاقی را به ما می دهد که ما نباید چشمان خود را بر روی مهر و محبت دیگران ببندیم، به ویژه وقتی دوستان و یاران وفادار ما دچار ضعف و ناتوانی می شوند. به این کار ناپسند، نمک خوردن و نمکدان شکستن گفته می شود. در این داستان، صاحب مزرعه همه خدمات سگ شکاری وفادار خود در دوران جوانی را از یاد برد و فقط به ناتوانی سگ در دوران پیری توجه کرد. این نشانه ناسپاسی و قدرنشناسی است.
پرسش برای گفتگو
به پرسش های زیر در بخش کامنت گذاری پاسخ دهید:
- شما از این داستان فارسی چه درسی می گیرید؟
- چرا گراز وحشی توانست از دست سگ شکاری فرار کند؟
- چرا سگ شکاری از دست صاحبش ناراحت و غمگین شد؟