داستان گرگ در لباس میش – آموزش فارسی با داستان بر اساس داستان های ازوپ به همراه ویدیو یا پادکست و پرسش و پاسخ برای آموزش زبان فارسی به کودکان و نوجوانان
گرگ در لباس میش
روزی، روزگاری، گرگ گرسنه و بدجنسی بود که دور گله گسفندها می چرخید ولی از ترس چوپان گله، جرات نمی کرد به گوسفندها نزدیک شود.
- گله: گروهی از گوسفندها
- چوپان: کسی که از گوسفندها نگهداری می کند
- جرات نمی کرد: می ترسید
روزی در اطراف گله، پوست گوسفندی را دید که رها شده بود. گرگ بدجنس و گرسنه، پوست گوسفند را برداشت و با خود برد.
- رها شده بود: در گوشه ای افتاده بود
گرگ گرسنه با خود گفت: “حالا دیگه می تونم پوست گوسفند رو بپوشم و مثل بقیه گوسفندها وارد گله بشم بدون اینکه چوپان بفهمه که من گرگ هستم!”
صبح روز بعد، گرگ لباس گوسفند را پوشید و وارد چراگاه شد و از کنار چوپان گذشت. در آن روز، بره کوچکی گول گرگ بدجنس را خورد و با او به گوشه ای رفت که دور از چشم چوپان بود.
- چراگاه: زمینی که گوسفندها در آن چرا می کنند و غذا می خورند
- بره: بچه گوسفند
- گول: فریب
گرگ گرسنه هم در آن روز شکم سیری از غذا در آورد و بره بیچاره را خورد.
- شکم سیری از غذا در آورد: غذای زیادی خورد
عصر همان روز، گرگ حیله گر با گله گوسفندها وارد آغل شد. گرگ با خود گفت:
“امشب هم شام خوشمزه ای می خورم و با شکم سیر می خوابم!”
- آغل: جایی سربسته برای نگهداری گوسفندها
ولی از شانس بد گرگ، آن شب، چوپان هم بسیار گرسنه بود و تصمیم گرفت آبگوشت با گوشت گوسفند بخورد. بنابر این، به آغل رفت و گوسفند چاق و چله ای را برای آبگوشت انتخاب کرد، یعنی چاق ترین و بزرگ ترین گوسفند آغل.
- آبگوشت: غدایی که از ترکیب آب و گوشت درست می شود
چوپان، بزرگ ترین گوسفند گله که همان گرگ در لباس گوسفند بود را به خانه برد و با گوشت آن، آبگوشت خوشمزه ای پخت و نوش جان کرد.
- نوش جان کرد: از غذا لذت برد
داستان گرگ در لباس میش به زبان بیتا حریری اصل
ضرب المثل داستان
چاه مکن بهر کسی، اول خودت، دوم کسی
معنی این ضرب المثل این است که ما نباید تلاش کنیم تا دیگران را فریب دهیم چون ممکن است خودمان اول فریب بخوریم و آسیب ببینیم.
پرسش و پاسخ
- چرا گرگ می ترسید به گوسفندها نزدیک شود؟
- چرا گرگ خود را در لباس گوسفند پنهان کرد؟
- سرانجام گرگ چه شد؟
- چرا چوپان، گرگ را برای آبگوشت انتخاب کرد؟
4. براینکه اون گرگه خیلی بزرگ نشان می داد
آفرین، چون گرگ بزرگ تر از بقیه بود
3. چوپاه اون گرگ را کشت
چوپان
2. می خواست قایم بشه از چوپان
بله، می خواست بدون این که چوپان بفهمه از گوسفندها بخوره
1. فکر می کرد که چوپان گرگ را می خواست بخردش
بخورد
بله درسته، چون از چوپان می ترسید