داستان خرگوش و لاک پشت
داستان خرگوش و لاک پشت
روزی، خرگوشی داشت لاک پشتی را به خاطر این که خیلی کند بود، مسخره می کرد. او با خنده ای تمسخرآمیز پرسید: “تا حالا هیچ وقت به مقصد رسیدی”؟ لاک پشت جواب داد: “بله، و زود تر از چیزی که فکر کنی می رسم. من با تو مسابقه می دهم تا این را ثابت کنم” .
خرگوش، از فکر مسابقه دادن با لاک پشت خنده اش گرفت، اما به خاطر جنبه ی تفریحی اش قبول کرد. پس، روباه که موافقت کرده بود که جای داور باشد، مسیر را علامت زد و مسابقه را شروع کرد.
خرگوش که خیلی زود از دیدرس خارج شده بود، برای این که عمیقا به لاک پشت بفهماند که مسابقه دادنش با یک خرگوش چه قدر مضحک است، کنار مسیر مسابقه دراز کشید که تا وقتی که لاک پشت از راه می رسد، چرتی بزند.
هم زمان، لاک پشت آهسته اما پیوسته به راه رفتن ادامه داد و بعد از مدتی، از جایی که خرگوش خوابیده بود، رد شد، اما خرگوش به خواب نازی فرو رفته بود و وقتی بالاخره بیدار شد، لاک پشت، نزدیک هدف بود. در این موقع، خرگوش با تندترین سرعتش دوید، اما نتوانست به موقع از لاک پشت جلو بزند.
نسخه ای دیگر از داستان خرگوش و لاک پشت
روزگاری، خرگوشی بود که درمورد این که چقدر تند می دوید، لاف می زد. آهسته و پیوسته، لاک پشت قصه، که از شنیدن این لاف و گزاف ها خسته شده بود، او را به یک مسابقه دعوت کرد.
همه ی حیوانات جنگل، برای تماشا جمع شدند. خرگوش، مدتی در امتداد جاده دوید و سپس ایستاد تا استراحت کند. او برگشت و به آهسته و پیوسته نگاه کرد و داد زد: “چطور انتظار داری در این مسابقه برنده شوی، وقتی داری اینقدر آرام آرام راه می روی”؟
خرگوش، کنار جاده دراز کشید و با فکر این که وقت زیادی برای استراحت دارد، به خواب فرو رفت.
آهسته و پیوسته، راه رفت و راه رفت. او هرگز هرگز، تا وقتی به خط پایان می رسید، نایستاد. حیواناتی که داشتند تماشا می کردند، با چنان صدای بلندی لاک پشت را تشویق کردند که خرگوش بیدار شد؛ به خودش کش و قوسی داد و خمیازه ای کشید.
خرگوش دوباره شروع به دویدن کرد، اما دیگر خیلی دیر شده بود؛ لاک پشت در آن طرف خط بود. پس از آن خرگوش همیشه به خودش یادآوری میکرد: “در مورد سرعت زیادت لاف نزن زیرا آهسته و پیوسته در مسابقه برنده شد” .
پند داستان
رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
واژگان و اصطلاحات
1- کند: آرام، آهسته، متضاد با تند و سریع
2- تمسخرآمیز: تحقیرآمیز
3- فکر کردن: اندیشیدن
4- از دیدرس خارج شده بود: دیگر دیده نمی شد
5- مضحک: خنده دار
6- کنار: نزدیک
7- چرت زدن: برای مدت کوتاهی خوابیدن
8- هم زمان: در همان وقت، در همان موقع
9- پیوسته : مدام، بدون وقفه
10- خواب ناز: خواب راحت، خواب آرام، خواب شیرین
11- بالاخره: سرانجام، عاقبت
12- به موقع: در زمان مناسب
13- لاف زدن: خودستایی کردن غیر واقعی
14- لاف و گزاف: ادعای بی اصل، سخنان بیهوده
15- امتداد: طول، درازا
16- کش و قوس: پیچ و تاب
پرسش و پاسخ
1- به نظر شما، چرا لاک پشت از خرگوش خواست با او مسابقه بدهد، با این که خرگوش از او خیلی سریع تر بود؟
2- چرا خرگوش با همهی سرعتش در مسابقه باخت؟
لاک پشت و خرگوش با یکی دیگه مسابقه میزد ولی خرگوش از خودش زیاد تعریف کرد که من در دمش خیلی تیزم و لاک پشت خندید گفت تو با این رفتارت آهسته آهسته میتونی منو ببریو روباه هم داور بود لاک پشت خرگوش را برد خرگوش خواب رفته بود
آفرین بر شما! خیلی خوب داستان خرگوش و لاک پشت را به زبان خودتان تعریف کردید. خرگوش خیلی به توانایی خود مغرور بود و فکر می کرد که حتما در مسابقه برنده می شود. به این دلیل، لاک پشت را دست کم گرفت. خرگوش در مسابقه، چرت زد و خوابش برد. ولی لاک پشت، آهسته و پیوسته، در مسابقه برنده شد.
من از این داستان درس می گیرم که باید در کارها پشت کار داشته باشم و آهسته و پیوسته مثل لاک پشت در مسیر زندگی قدم بردارم.
کاملا درسته. در داستان خرگوش و لاک پشت، لاک پشت برنده مسابقه شد چون آهسته و پیوسته در مسیر زندگی قدم برداشت. در اصل می توان گفت که زندگی مثل دوی ماراتون است و نه دوی سرعت. همچنین می توان این درس را گرفت که نباید به توانایی های خود مغرور بشویم مثل خرگوش که به خاطر سرعت بالای خود، تصمیم گرفت در مسابقه چرت بزند و به این دلیل، مسابقه را باخت.
چون که لاکپشت فکر این رو میکرد که خرگوش او را دستکم میگیرد و ریسک میکند
چون که لاکپشت را دستکم گرفت و خوابید و وقتی از خواب پاشد دید که لاکپشت داره میبرد
بله، درسته. در مسابقه هرگز نباید رقیب خود را دست کم بگیریم. آهسته و پیوسته رفتن لاک پشت باعث شد که در مسابقه پیروز شود، با اینکه سرعت لاک پشت خیلی کمتر از سرعت خرگوش بود.