داستان کشاورز و لک لک برای آموزش آنلاین زبان فارسی به غیر فارسی زبانان و فرزندان ایرانی از سرتاسر دنیا برگرفته از داستان های ازوپ به همراه پادکست و لیست واژگان
در یک روستای زیبا، کشاورز سخت کوشی بود. او در مزرعه خود کشاورزی می کرد و کارش را خیلی دوست داشت. کشاورز، برای به دست آوردن محصول بیشتر، مزرعه خود را خوب شخم زد و سپس به کاشت دانه پرداخت.
در این هنگام، چندین پرنده ماهی خوار تلاش کردند تا دانه های کشاورز را بدزدند و بخورند ولی در تور کشاورز گیر افتادند. در بین پرندگان ماهی خوار، یک لک لک هم به دام افتاده بود و یکی از پاهایش شکسته بود.
لک لک با گریه و زاری از کشاورز خواهش کرد که او را آزاد کند و به کشاورز گفت:
“اگه می شه، این دفعه من رو آزاد کنید. ببینید، پام شکسته! من با بقیه پرنده های ماهی خوار، فرق دارم، چون من لک لک هستم و از پرنده های ماهی خوار خیلی بهتر هستم. من پدر و مادرم رو خیلی دوست دارم و به اونها خدمت می کنم. تو رو خدا، من رو آزاد کنید!”
کشاورز با صدای بلند خندید و گفت:
“تو ممکنه راست بگی، ولی چیزی که برای من مهمه اینه که من تو رو در بین این پرنده های ماهی خوار دزد به دام انداختم. پس تو هم باید مانند اونها، تنبیه بشی و نتیجه کارت رو ببینی.
کبوتر با کبوتر، باز با باز
معنی ضرب المثل کبوتر با کبوتر، باز با باز این است که افرادی که شبیه به هم هستند و وجوه اشتراک زیادی با هم دارند، وقت بیشتری را با یکدیگر می گذرانند.
واژگان جدید
سخت کوش: پرتلاش، کوشا
مزرعه: زمینی که بر روی آن کشاورزی می کنند
محصول کشاورزی: میوه و سبزی جاتی که از مزرعه برداشت می شود
شخم زدن: به وجود آوردن شکاف بر روی زمین مزرعه برای آماده کردن زمین جهت کشاورزی
لک لک: پرنده ای با پاها و گردن بلند
به دام افتادن: گیر افتادن
تنبیه شدن: نتیجه کار بد خود را دیدن
پرسش و پاسخ
1- به نظر شما، لک لک در بین پرندگان ماهی خوار به چه کاری مشغول بود؟
2- ارتباط پیام این داستان با ضرب المثل زیر چیست؟
کبوتر با کبوتر، باز با باز
3- اگر شما به جای کشاورز بودید، با لک لک چه می کردید؟