داستان آهنگر و سگ تنبل برای آموزش زبان فارسی به کودکان و نوجوانان بر اساس داستانهای ساده و آموزنده ازوپ به همراه ویدیو، پرسش برای درک مطلب، لیست واژگان و نسخه انگلیسی برای پرورش کودک دوزبانه مسلط به فارسی و انگلیس
مترجم: دکتر محمد حسین حریری اصل
نسخه انگلیسی داستان آهنگر و سگ تنبل
برای خواندن نسخه انگلیسی داستان آهنگر و سگ تنبل، بر روی لینک زیر کلیک کنید:
ویدیوی داستان آهنگر و سگ تنبل
متن داستان آهنگر و سگ تنبل
در زمان های دور، آهنگر زحمتکش و پرتلاشی بود که یک سگ تنبل داشت. هر وقت آهنگر مشغول کار میشد، سگ در لانه خود دراز می کشید و می خوابید. ولی وقتی زمان غذا خوردن می رسید، سگ کاملا هوشیار میشد و از آهنگر می خواست که غذای خیلی زیادی به او بدهد. سگ تنبل و خواب آلود، با دیدن غذا زرنگ میشد و دم خود را تکان می داد.
سگ تنبل هیچ فایده ای برای آهنگر زحمتکش نداشت و حتی نمی توانست یک گربه را فراری دهد و یا به دزدها پارس کند. ولی با این وجود، سگ غذای خیلی زیادی می خورد و گاهی وقتها، آهنگر مجبور میشد غذای خود را نیز به سگش بدهد. بنابر این، آهنگر پرتلاش از دست سگ تنبل و پرخور خود خسته شده بود و دیگر نمی توانست او را تحمل کند.
روزی از روزها، آهنگر مثل همیشه با ناراحتی استخوان بزرگی را به سمت سگ پرتاب کرد. سگ تنبل هم در حالی که خوابیده بود، پرید و استخوان را در هوا قاپید. آهنگر با دیدن این منظره خیلی ناراحت شد و به سگ گفت:
«آخه فایده نگه داشتن سگ تنبلی مثل تو چیه!؟ وقتی من سخت مشغول کار هستم و آهن داغ و سوزان رو با چکش می کوبم، تو تخت دراز می کشی و لم می دی! وقتی هم که دست از کار می کشم تا چیزی بخورم، از خواب می پری و برای غذا خوردن، دم تکون می دی. ای کاش همانطوری که اشتهای زیادی برای غذا خوردن داری، کمی فایده و خاصیت هم داشتی!»
واژگان داستان آهنگر و سگ تنبل
- زحمتکش: کسی که کوشا و پرتلاش است و کار زیادی انجام می دهد
- هوشیار: کاملا بیدار و آگاه
- زرنگ: مخالف تنبل، سختکوش، پرتلاش
- فایده: مفید بودن
- فراری دادن: دور کردن
- پارس کردن: صدای سگ
- قاپیدن: با سرعت چیزی را گرفتن
- لم دادن: دراز کشیدن و استراحت کردن
- دست از کار کشیدن: به کار ادامه ندادن
- اشتها: میل زیاد به خوردن غذا
- خاصیت: فایده، مفید بودن
آنچه از این داستان می آموزیم
داستان آهنگر و سگ تنبل به ما می آموزد که ما در زندگی باید مفید باشیم و به دیگران خدمت کنیم. یعنی به همان اندازه که غذا می خوریم و از امکانات استفاده می کنیم، به همان اندازه هم باید برای جامعه و دیگران مفید باشیم و به مردم کمک کنیم.
پرسش برای گفتگو
به پرسش های زیر در بخش کامنت گذاری پاسخ دهید:
- از این داستان فارسی چه درسی می گیرید؟
- چرا آهنگر از دست سگش ناراحت و ناراضی بود؟
- اگر شما به جای آهنگر پرتلاش بودید، با سگ تنبل خود چه می کردید؟
از این داستان می آموزم که ما باید در زندگی تعادل بین استراحت کردن و مفید بودن داشته باشیم.
آهنگر از دست سگش ناراحت بود چون که سگش همیشه فقط دم بال غذا بود و هیچ وقت به آهنگر مشغول کار کمک نکرد.
اگر من به جای آهنگر بودم، به سگم می گفتم که من از رفتانرش خیلی ناراحتم و نمی خواهم اینطوری زندگی مان را ادامه بدهیم.
آفرین المیرا. خیلی خوب و کامل به همه پرسش ها پاسخ دادید. فقط به چند نکته زیر توجه کنید
تعادل بین استراحت کردن و مفید بودن داشته باشیم = تعادل بین استراحت کردن و مفید بودن را حفظ کنیم / برقرار کنیم / بین استراحت کردن و مفید بودن تعادل برقرار کنیم یا ایجاد کنیم.
دم بال غذا بود = دنبال غذا بود
من جاید آهنگر بود سگ تنبل را نمی خو استم
بهتر است بگوییم: من اگر جای آهنگر بودم، سگ تنبل را نمی خواستم.
آفرین شبنم جان، کاملا درست به پرسش ها جواب دادی.
سگ تنبل فقط خوردن را بلد بود و کار دیگر انجام نمی داد
در واقع، سگ عادت کرده بود بدون زحمت زندگی کند. سگ هیچ فایده ای برای آهنگر نداشت. برای همین، آهنگر از دست سگش ناراحت بود.
آهنگر همین طور سگ تنبل را تربیت کرده
بله، به نظر من هم آهنگر سگش را تنبل تربیت کرده بود. چون سگ مجبور به انجام کاری نبود و به راحتی غذا و جا برای خوابیدن داشت، در نتیجه انگیزه ای برای کار و تلاش نداشت.