داستان الاغ تنبل و دهقان پیر برای آموزش زبان فارسی به کودکان و نوجوانان بر اساس داستانهای ساده و آموزنده ازوپ به همراه ویدیو، نسخه انگلیسی برای پرورش کودک دوزبانه و پرسش برای درک مطلب
مترجم: دکتر محمد حسین حریری اصل
نسخه انگلیسی داستان الاغ تنبل و دهقان پیر
برای خواندن نسخه انگلیسی داستان الاغ تنبل و دهقان پیر، بر روی لینک زیر کلیک کنید:
ویدیوی داستان الاغ تنبل و دهقان پیر
متن داستان الاغ تنبل و دهقان پیر
در یک روستای دور افتاده، دهقان پیری زندگی می کرد. این دهقان از مال دنیا، فقط یک الاغ داشت. دهقان با الاغش بسیار مهربان بود و از او به خوبی رسیدگی می کرد. روزی از روزها، دهقان در یک چمنزار مشغول استراحت بود. الاغ دهقان هم در حال خوردن غذا بود. در همین هنگام، مرد دهقان از دور دید که چند راهزن مسلح آهسته آهسته به آنها نزدیک می شوند.
مرد دهقان که تنها بود و از حمله راهزن ها می ترسید، خیلی زود سوار بر الاغش شد و به او گفت: “باید هرچه زودتر از اینجا دور بشویم چون راهزن ها دارند به ما نزدیک می شوند و ممکن است ما را بگیرند و اسیر کنند. پس تا راهزن ها هنوز ما را ندیده اند، خیلی زود حرکت کن و از اینجا دور شو.”
«الاغ که خیلی تنبل و ناسپاس بود، دست از خوردن غذا برداشت و به دهقان نگاه کرد و گفت: “عجب! خوب حالا اگر ما را بگیرند و اسیر کنند، باز هم من مجبور می شوم بار سنگین حمل کنم؟ یعنی آیا آنها باز هم از من کار می کشند؟”
دهقان بیچاره که از الاغش انتظار نداشت در این وقت حساس فقط به فکر خودش باشد، صادقانه جواب داد: “نه، ممکن است آنها به تو کاری نداشته باشند. ولی به هر حال بهتر است هرچه زودتر از اینجا فرار کنیم.”
الاغ تنبل و خودخواه در پاسخ گفت: “حالا که اینطور است، من ترجیح می دهم که راهزن ها من را بگیرند چون وضعیت من از این بدتر که نخواهد شد. تازه ممکن است دیگر مجبور به بار کشیدن نباشم و زندگی آسانی داشته باشم.”
بالاخره راهزن ها رسیدند و دهقان و الاغش را با خود بردند. راهزن ها دهقان را رها کردند چون او پیر و از کار افتاده بود و پول و ثروتی هم نداشت. در عوض، راهزن ها الاغ را برای باربری پیش خود نگاه داشتند چون هم جوان و سالم بود و هم دهقان از او به خوبی رسیدگی کرده بود و چاق و فربه شده بود.
الاغ خودخواه و تنبل حالا مجبور بود چند برابر قبل بار بکشد. در حالی که راهزن ها غذای خیلی کم به او می دادند. وقتی هم که الاغ تنبلی می کرد، راهزن ها به شدت او را تنبیه می کردند و کتک می زدند.
واژگان داستان الاغ تنبل و دهقان پیر
- دور افتاده: خیلی دور
- دهقان: کشاورز
- راهزن: دزد
- مسلح: دارای سلاح جنگی
- اسیر: زندانی، در بند
- ناسپاس: قدرنشناس
- حمل کردن بار: باری را از جایی به جای دیگر بردن
- وقت حساس: وقت خطرناک، موقعیت بحرانی
- صادقانه: با راستگویی
- ترجیح دادن: مناسب دانستن
- وضعیت: شرایط
- در عوض: در مقابل
- فربه: چاق
آنچه از این داستان می آموزیم
در داستان الاغ تنبل و دهقان پیر، الاغ خودخواه و تنبل در برابر صاحبش ناسپاسی کرد و به او کمک نکرد در حالی که دهقان به کمک او در آن شرایط حساس نیاز داشت. با این حال، الاغ نتیجه تنبلی و خودخواهی خود را دید و به دست روزگار تنبیه شد. در حالی که به دهقان پیر و مهربان هیچ آسیبی نرسید.
پرسش برای گفتگو
به پرسش های زیر در بخش کامنت گذاری پاسخ دهید:
- شما از این داستان فارسی چه درسی می گیرید؟
- چرا راهزن ها دهقان را رها کردند؟
- چرا الاغ حاضر نشد فرار کند و به دهقان کمک نکرد؟