داستان لاک پشت و عقاب برای آموزش زبان فارسی به کودکان

داستان لاک پشت و عقاب برای آموزش زبان فارسی به کودکان و نوجوانان برگرفته از داستانهای ازوپ به همراه ویدیو، لیست واژگان فارسی، پرسش برای درک مطلب و نسخه انگلیسی برای پرورش کودک دوزبانه

مترجم: دکتر محمد حسین حریری اصل

نسخه انگلیسی داستان لاک پشت و عقاب

برای خواندن نسخه انگلیسی داستان لاک پشت و عقاب، بر روی لینک زیر کلیک کنید:

The Tortoise and the Eagle by Aesop for ESL Students

ویدیوی داستان لاک پشت و عقاب

متن داستان لاک پشت و عقاب

در یک برکه زیبا، لاک پشتی زندگی می کرد. لاک پشت همه چیز برای یک زندگی خوب و راحت را داشت. ولی او از خودش راضی نبود و همیشه آرزو می کرد که مانند پرندگان، می توانست در آسمان پرواز کند.

The Tortoise and the Eagle by Aesop for ESL Students

روزی از روزها، لاک پشت از عقاب که دوستش بود خواست تا به او پرواز کردن را آموزش دهد. عقاب به این درخواست لاک پشت خندید و به او گفت: «برای پرواز کردن، باید پر و بال داشته باشی، که تو نداری! آخه چطور می خواهی بدون بال، پرواز کنی؟»

English documentary on Sea Turtles at LELB Society with transcript and flashcards

ولی لاک پشت به حرف عقاب گوش نداد و با اصرار فراوان به عقاب گفت: «خواهش می کنم به من نشون بده که چطور می تونم در آسمان پرواز کنم. قول میدم خیلی زود یاد بگیرم و در عوض، هرچه پول و ثروت بخواهی، به تو میدهم.»

داستان لاک پشت و مرغابیها

سرانجام، عقاب درخواست لاک پشت را پذیرفت و با چنگال هایش، لاک پشت را محکم گرفت و به آسمان پر کشید. عقاب در آسمان بالا و بالاتر رفت و لاک پشت خیلی هیجان زده و خوشحال بود که می توانست پرواز کردن را تجربه کند.

قصه عقاب و روباه برای آموزش زبان فارسی به کودکان و نوجوانان غیر فارسی زبان

همانطوری که عقاب و لاک پشت در آسمان پرواز می کردند، باد تند و شدیدی وزید و عقاب که ترسیده بود، برای یک لحظه فراموش کرد که دوستش، لاک پشت، در بین چنگال های خودش است. عقاب چنگال هایش را باز کرد و لاک پشت بیچاره با سرعت به زمین خورد. لاک لاک پشت چند تکه شد و او به خاطر بلندپروازی خود، جانش را از دست داد.

واژگان داستان لاک پشت و عقاب

  1. برکه: چاله بزرگی که پر از آب باشد
  2. راضی: خشنود، خوشحال
  3. آموزش دادن: درس دادن، یاد دادن
  4. درخواست: خواهش
  5. اصرار: پافشاری
  6. در عوض: در مقابل، به جای چیزی
  7. سرانجام: در پایان
  8. پذیرفت: قبول کرد
  9. هیجان زده: بسیار شاد و خوشحال
  10. لحظه: زمان کوتاه
  11. بلندپروازی: داشتن آرزو های خیلی بزرگ

پرسش های داستان لاک پشت و عقاب

به پرسش های زیر در بخش کامنت گذاری پاسخ دهید.

  1. شما از این داستان فارسی چه درسی می گیرید؟
  2. چرا لاک پشت سرانجام جان خود را از دست داد؟
  3. چرا لاک پشت نباید آرزوی پرواز می کرد؟
  4. اگر شما به جای عقاب بودید، آیا قبول می کردید که لاک پشت را به آسمان ببرید؟

8 thoughts on “داستان لاک پشت و عقاب برای آموزش زبان فارسی به کودکان”

  1. من از این داستان می آموزم که ما باید آرزو های واقع بینی داشته باشیم.

    لاک پشت جان خود را از دست داد چون که از ارتفاع زیادی افتاد.

    لاک پشت نباید آرزوی پرواز کند چون که او باید متوجه شود که بدنش برای پرواز کردن ساخته نشده است.

    اگر من جای لاک پشت بودم، من قبول نمی کردم که او را به آسمان ببرم چون که نمی خوستم این مسئولیت را داشته باشم.

    • آرزوهای واقع بینی = آرزوهای واقع بینانه
      اگر من جای لاک پشت بودم، من قبول نمی کردم = اگر من جای عقاب بودم، قبول نمی کردم – احتمالا منظور شما عقاب بوده است. – در این جمله، ضمیر “من” در بار دوم بهتر است حذف شود و از تکرار آن در بار دوم پرهیز شود
      چون که نمی خوستم این مسئولیت را داشته باشم = چون که نمی خواستم این مسئولیت را بپذیرم

  2. من از این درس یاد گرفتم که بعضی چیزها نمی‌توانم و چیزی که ما داریم باید از اون شکرگزار باشیم و با همون زندگی کنیم

    • بله، کاملا درست است. هر کسی باید قدر و ارزش داشته های خودش را بداند. لاک پشت راضی نبود. برای اینکه، خودش را با پرنده ها مقایسه می کرد. لاک پشت باید خودش را با امثال خودش مقایسه می نمود.

  3. به خاطر از اینکه لاک پشت پرواز کرده نمی‌توانست و شوق پرواز داشت دوست داشت تو آسمان مثل عقاب کفتر مثل حیوانات دیگر بپرند اما متاسفانه نمی‌توانست و خواست که عقاب با خود پرواز کند

    • بهتر است بگویی: «به خاطر اینکه » یا «برای اینکه». یعنی بدون «از» باشد.
      لاک پشت پرواز کردن نمی توانست —» لاک پشت نمی توانست پرواز کند

  4. به خاطر از اینکه خیلی اصرار کرد با عقاب پرواز کند به خاطر از اون عقابم متوجه نبود نجال‌های خود را باز کرد و لاک پشت افتاد به زمین

    • بله، درست است.
      عقاب هنگام پرواز طبق عادت های خود چنگال هایش را باز کرد. عقاب فراموش کرده بود که لاک پشت را با چنگال هایش گرفته بود. به این ترتیب، لاک پشت بر زمین افتاد و جانش را از دست داد

Leave a Comment