آموزش زبان فارسی با داستان درخت زیتون و درخت انجیر به همراه ویدیو، نسخه انگلیسی و لیستی از واژگان و اصطلاحات جدید در زبان فارسی برگرفته از داستان های ازوپ
مترجم: دکتر محمد حسین حریری اصل
نسخه انگلیسی داستان درخت زیتون و درخت انجیر
برای خواندن نسخه انگلیسی داستان درخت زیتون و درخت انجیر، بر روی لینک زیر کلیک کنید:
ویدیوی داستان درخت زیتون و درخت انجیر
متن داستان درخت زیتون و درخت انجیر
در یک جنگل زیبا، دو درخت در کنار هم زندگی می کردند. یکی از آنها درخت زیتون بود و دیگری درخت انجیر. این دو درخت، دوستان و همسایه های خوبی برای یکدیگر بودند.
روزی از روزها، درخت زیتون که کمی مغرور و خودخواه بود، به دوست و همسایه قدیمی خود، درخت انجیر گفت:
«به برگ های زیبا و سبز من نگاه کن! برگ های من در همه فصل های سال، سبز و زیبا هستند. ولی تو در فصل پاییز، همه برگ های خودت را از دست می دهی و تا فصل بهار، بدون هیچ برگی با شاخه های خشک باقی می مانی.
درخت انجیر از غرور و خودخواهی دوستش خیلی ناراحت شد ولی چیزی نگفت و ساکت ماند. کم کم فصل زمستان رسید و برف سنگینی بارید و همه جا را سفید کرد.
درخت زیتون به خاطر داشتن برگ های زیاد، برف زیادی بر روی شاخه های پر برگ خود نگاه داشت. چون برگ های زیاد درخت زیتون به دانه های برف اجازه نمی دادند که به زمین بریزند.
ولی درخت انجیر که برگ زیادی نداشت، برف زیادی بر روی شاخه های آن ننشست. بارش برف چند روز ادامه یافت. شاخه های درخت زیتون پر از برف سنگین شدند و به سمت پایین خم شدند.
بیشتر شاخه های درخت زیتون زیر بار سنگین برف شکستند و درخت زیتون مغرور هم نمی توانست کاری انجام دهد. پس از یک زمستان سخت و طولانی، فصل بهار از راه رسید.
درخت زیتون دیگر شاخه زیادی نداشت چون بیشتر آنها شکسته بودند. ولی درخت انجیر که شاخه های خیلی زیادی داشت، برگ های نو و سبز در آورد و میوه های تازه و خوشمزه بر روی شاخه های آن رشد کردند.
درخت زیتون از غرور و خودخواهی خود ناراحت و پشیمان بود ولی درخت انجیر، دوست و همسایه قدیمی خود را بخشید و آنها در کنار هم از هوای خوب بهاری لذت بردند.
واژگان جدید درخت زیتون و درخت انجیر
- همسایه: مردمی که خانه هایشان نزدیک هم هستند و در کنار هم زندگی می کنند
- مغرور: خودخواه، کسی که فقط خودش را دوست دارد و فکر می کند که از دیگران بهتر است
- شاخه خشک: شاخه بدون برگ
- ساکت ماند: حرف نزد
- بارش برف: برف آمدن
- زمستان سخت: زمستان سرد و پر از برف
- رشد کردن: بزرگ شدن و روییدن
- پشیمانی: وقتی که کسی از کار بد و زشت خودش ناراحت شود
- لذت بردن: چیزی را دوست داشتن و به خاطر آن شادی کردن
پرسش و پاسخ
به پرسش های زیر در بخش کامنت گذاری پاسخ دهید.
- شما از این داستان فارسی چه درسی می گیرید؟
- چرا شاخه های درخت زیتون در فصل زمستان شکستند؟
- چرا درخت زیتون، خودخواه و مغرور بود؟
- به نظر شما، چرا درخت انجیر، دوست قدیمی خود، درخت زیتون را بخشید؟
نزدیک هم هستند و در کنار هم زندگی می کنند
بله، در داستان درخت زیتون و درخت انجیر، ما می خوانیم که این دو درخت همسایه هستند و در کنار یکدیگر زندگی می کنند. ولی در ادامه، ما می خوانیم که رابطه بین این دو همسایه به هم می خورد. اما خوشبختانه سرانجام این دو همسایه، یعنی درخت زیتون و درخت انجیر دوباره دوستان خوبی برای یکدیگر می شوند.