آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان با داستان شیر و گوزن به همراه ویدیو و متن ساده نویسی شده برگرفته از داستان های ازوپ و مناسب برای آموزش خواندن و نوشتن زبان فارسی به کودکان و نوجوانان
ترجمه و ساده نویسی: هاجر عزیز زنجانی
نسخه انگلیسی داستان شیر و گوزن
برای خواندن نسخه انگلیسی داستان شیر و گوزن، بر روز لینک زیر کلیک کنید:
ویدیوی داستان شیر و گوزن
متن داستان شیر و گوزن
روزی روزگاری، گوزنی زیبا در چمنزار، مشغول دویدن و چریدن بود. بعد از مدتی، او احساس خستگی و تشنگی شدیدی کرد. گوزن، برکه آبی برای رفع تشنگی پیدا کرد.
گوزن که مشغول آب خوردن در برکه بود، ناگهان متوجه تصویر خودش در آب شد. گوزن با غرور سرش را بالا گرفت و به شاخ های پرشکوه خود افتخار کرد. اما، نگاهی به پاهای بلند و نحیف خود انداخت و افسوس خورد.
در همین حال که گوزن خود را در آب می دید، متوجه نزدیک شدن شیر شد. گوزن به سرعت شروع به دویدن کرد. شیر گرسنه، پا به پای گوزن، او را دنبال می کرد. بالاخره، گوزن در تعقیب و گریز از دست شیر، چمنزار را پشت سر گذاشت و وارد جنگل شد.
گوزن در جنگل به فرارش از دست شیر ادامه داد. گوزن نگاهی به پشت سر خود انداخت. او با توانایی پاهایش، مسافت زیادی را دویده و تقریبا از دست شیر خلاص شده بود.
گوزن کم کم، در میان درختان برافراشته جنگل، دویدن خود را آرام تر کرد. در همین حال، شاخ های بلندش به درختی گیر کرد. گوزن در حال تلاش برای رهایی شاخ هایش از لابه لای درختان بود که شیر به او رسید. شیر به گوزن حمله کرد و او را بر زمین زد. در نتیجه گوزن، قربانی شاخ های پرشکوهش شد.
گوزن در زیر چنگال های شیر با ناله فریاد زد: “وای بر من! من پاهایم را تحقیر می کردم، در حالی که می توانستند من را نجات دهند. اما، به شاخ های بلندم افتخار می کردم که باعث نابودی و گرفتاری من شدند. در واقع، چیزهای با ارزش، کمتر به چشم می آیند.”
واژگان فارسی داستان شیر و گوزن
- چریدن: علف خوردن حیوانات، چرا کردن
- شدید: زیاد
- نحیف: لاغر و ضعیف
- پرشکوه: بزرگ، بلند و زیبا
- تعقیب: دنبال کردن
- گریز: فرار کردن
- خلاص شدن: نجات پیدا کردن، رهایی
- مسافت: فاصله
- درختان برافراشته: درختان بلند و پر شاخه
- تحقیر کردن: کوچک شمردن، بی اهمیت دانستن
- به چشم آمدن چیزی: دیده شدن، اهمیت دادن
پرسش و پاسخ
- گوزن در برکه آب، متوجه چه چیزی شد؟
- چگونه گوزن در چمنزار از دست شیر خلاص شده بود؟
- چطور گوزن در جنگل به دام شیر افتاد؟
- به نظر شما چه چیزهای با ارزشی وجود دارد که کمتر به آن ها توجه می کنیم؟
خلاص شدن: نجات پیدا کردن، رهایی
7
بله، درسته. خلاص شدن به معنی رهایی و نجات پیدا کردن است. شما می توانید به پرسش های پایان این داستان فارسی نیز در قسمت کامنت گذاری پاسخ دهید.
چریدن: علف خوردن حیوانات، چرا کردن
درست نوشتید، آفرین بر شما. ولی دقیقا عین متن درس نوشتید. از شما خواسته شد تا به پرسش های داستان پاسخ بدید که در بخش پرسش و پاسخ و در پایان درس می توانید ببینید. اگر هم اشتباه بنویسید، هیچ مشکلی نیست. برای آموزش زبان فارسی و تمرین خواندن و نوشتن فارسی، اشتباه نوشتن کاملا عادی و طبیعی است.
۱- .گوزن متوجه عکس خود شد که شاخ های بلند و پاهای لاغر او را نشان می داد
۲- گوزن با کمک پاهای بلندش فرار کرد و از دست شیر خلاص شد.
۳- .گوزن به خاطر شاخ هایش که در درخت گیر کردند به دام شیر افتاد
۴- .بعضی وقت ها ما به چشمهامون توجه نمی کنیم. اگر آنها را نداشتیم, نمی توانستیم ببینیم و انجام دادن کارها سخت می شد
آفرین، خیلی خوب بود.
همان طور که گفتی توانایی دیدن و نگاه کردن اهمیت زیادی دارد. این داستان به ما می گوید که چیزهایی که در ظاهر خوب نیستند، میتوانند بسیار پر اهمیت باشند.
1- گوزن متوجه انعکاس خود در آب شد.
2- گوزن به دلیل داشتن پاهای دراز و لاغر از دست شیر فرار کرد.
3- گوزن به خاطر شاخ بلندش به دام شیر افتاد.
4- چیز ارزشمندی که کمتر به آن توجه می کنیم هوش ماست. برخی مردم اهمیت هوش را دست کم می گیرند. باهوش بودن بسیار ارزشمند است به خصوص اگر در موقعیت خطرناکی قرار داشته باشید. اگر به ظاهر خود بیشتر از هوش خود fتوجه کنید، ممکن است در بسیاری از کارها موفق نشوید.
عالی بود.
چیزهایی که به نظر کم اهمیت می آیند، ممکن است ارزش زیادی داشته باشند.
زیبایی ظاهر نمی تواند به تنهایی ارزشمند باشد.
۱.وقتی گوزن نگاه به آب کرد، متوجه شد که شاخ های بزرگی و پاهای نحیفی دارد
آفرین به شما. کاملا درست است. گوزن وقتی تصویر خودش را در برکه آب دید، متوجه شد که شاخ هایش بسیار بزرگ و زیبا هستند، ولی پاهایش لاغر و ضعیف هستند.
3. 🦌🦁🥩گوزن چون پاهای ضعیفی داشت نتوانست از دست شیر فرار کند و توسط شیر خورده شد
به نظر من، جواب شما درست نیست. گوزن به دام شیر افتاد چون فقط به شاخ هایش توجه می کرد و قدر پاهایش را ندانست و آنها را تحقیر می کرد و می گفت که پاهایش ضعیف هستند. ولی، در واقع، همان پاهای ضعیف توانستند در بار اول، او را از چنگال شیر نجات دهند. تمام توجه گوزن به شاخ های زیبایش بود و به این دلیل، گرفتار شاخ هایش شد و نتوانست فرار کند.