داستان تصویری ماجراجویی گنج برای تمرین نوشتن در فارسی

LELB Society: A Bilingual Academy of English & Persian Forums داستان گویی در فارسی – انجمن آموزش زبان فارسی داستان تصویری ماجراجویی گنج برای تمرین نوشتن در فارسی

Viewing 2 reply threads
  • Author
    Posts
    • #131341
      Persian Teacher
      Participant

      داستان تصویری ماجراجویی گنج برای تمرین نوشتن در فارسی مناسب برای آموزش و تمرین نگارش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان با استفاده از داستان تصویری یا استوری برد به همراه بازخورد مدرس زبان فارسی

      روش کار برای زبان‌ آموزان فارسی

      به داستان تصویری یا استوری برد شش‌ بخشی در بالا با دقت نگاه کنید. این تصاویر ماجرای کودکی را نشان می‌دهند که یک نقشه گنج پیدا می‌کند و سفری را برای یافتن گنج آغاز می‌کند.

      فعالیت آموزشی

      1. هر تصویر را مشاهده کنید و درباره‌ی آنچه در داستان اتفاق می‌افتد فکر کنید.
      2. یک داستان کوتاه بنویسید و رویدادها را به ترتیب شرح دهید. از کلمات زیر استفاده کنید:
        • ابتدا
        • سپس
        • بعد از آن
        • در نهایت
      3. جملات کامل بنویسید و هر مرحله از ماجراجویی را توضیح دهید.
      4. داستان خود را از نظر گرامر، املاء و نقطه‌گذاری بررسی کنید.
      5. داستان خود را با همکلاسی‌ها یا مدرس فارسی خود به اشتراک بگذارید.

      خلاق باشید! تصور کنید که کودک در طول این ماجراجویی چه احساسی دارد و چه فکری می‌کند.

    • #131492
      elmira yazdanifar
      Participant

      روزی از روزها یک پسر کوچک به نام مکس یک نقشه مرموز را پیدا کرد. در ابتدا مکس نمی فهمید این نقشهاو را به کجا می رساند و آیا یک‌ گنج آنجا پنهان شده است. ولی مکس تصمیم گرفت در یک ماجراجویی برود و او انتظار زیادی نداشت. مکس به یک جنگل زیبا و سرسبز رسید. سپس مکس یک پله بلند را دید و فکر کرد که گنج باید این طرف باشد. بالای پله ها در واقع گنج بزرگی بود. در نهایت مکس به گنج رسید و بسیار خوشحال شد.

    • #131495

      مرسی المیرا که این داستان تصویری یا استوری برد را به این خوبی توصیف کردید. در زیر، توجه شما را به چند نکته جلب می کنم:

      1. این نقشهاو را به کجا می رساند = این نقشه او را به کجا می رساند
      2. مکس تصمیم گرفت در یک ماجراجویی برود = مکس تصمیم گرفت به یک ماجراجویی برود
      3. او انتظار زیادی نداشت = او انتظار زیادی نداشت که بتواند گنجی را پیدا کند (جمله شما کمی مبهم است)
      4. سپس مکس یک پله بلند را دید و فکر کرد که گنج باید این طرف باشد = سپس مکس یک پله بلند را دید و فکر کرد که گنج باید آن طرف باشد (اشاره به دور با استفاده از “آن”)
Viewing 2 reply threads
  • You must be logged in to reply to this topic.