LELB Society: A Bilingual Academy of English & Persian › Forums › داستان گویی در فارسی – انجمن آموزش زبان فارسی › داستان ناتمام: نور مرموز در کوچههای بارانی برای تمرین نوشتن
- This topic has 2 replies, 2 voices, and was last updated 1 week ago by Dr. Mohammad Hossein Hariri Asl.
- AuthorPosts
- November 28, 2024 at 11:36 pm #129239Dr. Mohammad Hossein Hariri AslKeymaster
داستان ناتمام نور مرموز در کوچه های بارانی برای تمرین نوشتن در زبان فارسی ویژه غیر فارسی زبانان با استفاده از فعالیت آموزشی داستان ناتمام
درباره این فعالیت آموزشی
لطفا با استفاده از قوه تخیل خود، داستان ناتمام زیر را تکمیل کنید و به پایان برسانید. نیاز نیست که داستان شما خیلی طولانی باشد.
داستان ناتمام نور مرموز در کوچه های بارانی
شب در کوچههای قدیمی شهر صدای باران میبارید و سارا زیر چتر کوچک خود قدم میزد. او همیشه عاشق باران بود و این شب هم از این قاعده مستثنی نبود. سارا به سمت خانه مادربزرگش میرفت، جایی که قرار بود پایاننامه اش را آماده کند. مادربزرگش، با آن لبخند گرم و دستهای مهربان، همیشه به او کمک میکرد تا آرامش پیدا کند و بهترین خود را به نمایش بگذارد. در مسیر، ناگهان یک نور درخشان از گوشهای از کوچه به چشمش خورد و او را به خود جلب کرد. سارا با کنجکاوی به سمت نور رفت…
- December 4, 2024 at 8:45 pm #129430elmira yazdanifarParticipant
سارا با کنجکاوی به سمت نور رفت و شگفت زده شد وقتی دید که یک دوچرخه سوار آنجا روی زمین افتاده بود، چراغ دوچرخه اش هنوز روشن بود. آن دوچرخه سوار با شادی گفت :«خدا را شکر شما آمدید، من با درخت تصادف کردم و پاام آنقدر درد می کند که من نمی تونم بلند شوم». سارا به سرعت به دوچرخه سوار بیچاره کمک کرد و آنها باهم به بیمارستان رفتند. در مسیر، زیاد صحبت می کردند و مشخص شد که آن دوچرخه سوار، به اسم پال، هم آن رشته ای را که سارا می خواند و او هم باید بود پایان نامه اش را آماده کند. سارا و پال شماره همدیگر را بدل کردند و دوست های صمیمی شدند. آن روز بارانی آغاز دوستی شان شد.
- December 5, 2024 at 6:36 am #129433Dr. Mohammad Hossein Hariri AslKeymaster
آفرین المیرا. خیلی خوب از خلاقیت خودتان استفاده کردید و این داستان ناتمام را به پایان رساندید. اصلا باور نمی کنم که این داستان را یک غیر فارسی زبان به این خوبی به پایان رسانده است.
بازخورد مدرس زبان فارسی
- آن دوچرخه سوار، به اسم پال، هم آن رشته ای را که سارا می خواند = آن دوچرخه سوار، به اسم پال هم همان رشته دانشگاهی سارا را می خواند
- او هم باید بود پایان نامه اش را آماده کند = او هم باید پایان نامه اش را آماده می کرد / او هم می بایست پایان نامه اش را آماده می کرد
- سارا و پال شماره همدیگر را بدل کردند = سارا و پال شماره های همدیگر را رد و بدل کردند / سارا و پال به همدیگر شماره تلفن خود را دادند
- AuthorPosts
- You must be logged in to reply to this topic.
Related Topics in Forums
آموزش زبان فارسی درباره عیادت از بیمار با کارتون
Jan 12, 2023
آموزش خواندن و نوشتن فارسی درباره شغل پرستاری
Sep 24, 2022