داستان چراغ مغرور برای آموزش زبان فارسی به کودکان و نوجوانان برگرفته از داستان های ازوپ، به همراه ویدیو، لیست واژگان جدید و نسخه انگلیسی که برای پرورش کودک دوزبانه مناسب می باشد
ترجمه و روخوانی: سرکار خانم نفیسه آقایی
نسخه انگلیسی داستان چراغ مغرور
برای خواندن نسخه انگلیسی داستان چراغ مغرور، بر روی لینک زیر کلیک کنید:
ویدیوی داستان چراغ مغرور
متن داستان چراغ مغرور
یک چراغ شمعی کوچک با نور شفاف و یکنواخت می سوخت. چراغ با غرور شروع به بزرگتر شدن نمود و به خود می بالید که خودش حتی درخشان تر از خورشید می درخشد.
همانطوری که چراغ شمعی غرق در غرور بود، نسیمی وزید و چراغ را خاموش کرد. چون اتاق تاریک شده بود، صاحب خانه یک کبریت زد و دوباره شمع را روشن کرد و با کنایه به چراغ گفت:
«تو با این اندازه کوچکت، داری خودت را با خورشید مقایسه می کنی! ستارگان هرگز نیاز ندارند که کسی آنها را روشن کند، در حالی که من همین الان مجبور شدم تو را دوباره روشن کنم.»
واژگان جدید داستان چراغ مغرور
- نسیم: باد ملایم
- شفاف: روشن، درخشان
- یکنواخت: یک جور
- غرور: خود بزرگ بینی
پرسش های داستان چراغ مغرور
به پرسشهای زیر در بخش کامنت گذاری پاسخ دهید.
- چراغ چگونه می سوخت؟
- چراغ چه ادعایی داشت؟
- وقتی که نسیم وزید چه اتفاقی افتاد؟
- پیام اخلاقی داستان چیست؟
از این داستان یاد می گیریم که ما نباید مغرور باشیم و خودمان را همیشه با دیگران مقایسه کنیم🪔🕯️♾️⭐️✨🌞
بله، کاملا درسته. در این داستان، چراغ شمعی خودش را با خورشید مقایسه می کرد و می گفت که حتی از خورشید هم درخشان تر است. در حالی که فقط با یک نسیم کوچک و ضعیف، خاموش شد.
از این داستان یاد می گیریم که ما نباید مغرور باشیم و خودمان را همیشه با دیگران مقایسه کنیم🕯️❌♾️✅
این کامنت یا دیدگاه را به شکل تکراری نوشتید، هرچند درباره موضوع داستان است. در این داستان، چراغ شمعی بسیار مغرور بود و خودش را با خورشید مقایسه می کرد در صورتی که با کوچک ترین نسیمی خاموش می شد.