جاده ناپیموده ترجمه ای از شعر زیبای رابرت فراست به همراه نسخه انگلیسی و پادکست با روخوانی مترجم، دکتر محمد حسین حریری اصل ویدیوی شعر جاده ناپیموده Watch this video on YouTube جاده ناپيموده از بین بیشه ای زرد و فرتوت دو جاده، منشعب بسان دو رود وز آن دو فقط یکی توان پیمود مسیر…
طلوع شب نام یکی از شعرهایی است که به سبک نو و توسط دکتر محمد حسین حریری اصل در زمستان سال 1386 نوشته شده است. این شعر اشاره به درونگرا بودن شاعر دارد و اینکه چرا سکوت شب برای نویسنده و یا شاعر، جذابیت خاص خود را دارد. باید بگویم که بنده هیچ ادعایی برای…
Cheshmhayash or Her Eyes Bozorg Alavi translated by Nafise Aghaee with a video as an abstract of this Persian novel Translated by Nafise Aghaee Video of Her Eyes Bozorg Alavi Watch this video on YouTube Her Eyes Bozorg Alavi I heard this incredible story about an art gallery that the owner of gallery had died…
آشنایی با ادبیات کودک و نوجوان در مدرسه دوزبانه فارسی و انگلیسی LELB Society با معرفی برترین آثار ادبی جهان و ایران ویژه کودکان و نوجوانان، شامل صدها داستان کوتاه در دو نسخه فارسی و انگلیسی ویدیوی این مقاله درباره ادبیات کودک و نوجوان Watch this video on YouTube ادبیات کودک و نوجوان چیست؟ هر…
مابان عزیزم سلام، دلنوشته ای از سارا حسین‌پور درباره پدر و مادر کودک بیمار و نگهداری از کودک که در بیمارستان بستری است. ویدیوی این نوشته درباره کودک بیمار با عنوان مابان عزیزم، سلام می خواهم از شما به خاطر زحمت‌هایی که برایم می کشید سپاسگزاری کنم. به پاس زحمت هایی که از آغاز بارداری…
رزومه سارا حسین‌پور به عنوان مدرس زبان فارسی در آکادمی دوزبانه LELB Society مشخصات فردی وضعیت تاهل: مجرد ملیت: ایرانی سن: 37 محل تولد: ایران/ تهران مشخصات تماس تلفن همراه: 9364509537 98+ تلفن منزل: 3136830881 98+ ایمیل: sara_rrr10@yahoo.com محل سکونت: اصفهان، ایران علاقه مند به ادبیات و نویسندگی، فعالیت‌های تبلیغاتی و برندینگ و پرسونال برند، تدریس…
در این دلنوشته کوتاه و زیبا، با هنر نوشتن شعر فارسی به قلم شاعر و مترجم، سرکار خانم بهار رمضانی، آشنا می شوید. هنر نوشتن شعر فارسی سالهاست که دلو گوش و عقل و هوشم در گرو شعر و هنر فارسی ست. از ده سالگی که پدرم یک دیوان حافظ از سفر شیراز برامون به…
داستان قدر آسایش داستان قدر آسایش روزی، روزگاری، پادشاهی برای سفری تفریحی، به دریاچه ای عظیم رفت. او روی عرشه ی کشتی نشسته بود و محو زیبایی طبیعت شده بود. تصویر آسمان روی آب درخشان دریاچه افتاده بود و نور خورشید به آن زیبایی دوچندان می داد. آب آن آنقدر زلال و پاکیزه بود که…