Parisa Fallah-Najmabadi

Forum Replies Created

Viewing 15 posts - 16 through 30 (of 33 total)
  • Author
    Posts
  • 1 – تکنولوژی جامعه را تحت تأثیر قرار داده است برای اینکه ارتباط بسیار آسان تر است.

    2- من می توانم خود را با استفاده از تکنولوژی وفق بدهم برای اینکه تکنولوژی حتی در کوچکتر

    وجود داشت بنابراین از سنین پایین شروع به استفاده از فناوری کردم.

    3 – برای من بستگی به تکنولوژی دارد.

    4- یکی از تأثیرات منفی فناوری این است که افراد در زندگی واقعی مکالمه زیادی ندارند برای اینکه برقراری ارتباط با تلفن آسان تر است.

    5- فکر می کنم در آینده گوشی های جدیدتری با امکانات بیشتر داشته باشیم.

    6- قبل از تکنولوژی افراد با کتاب آموزش می بینند اما اکنون با فیلم ها، کتاب های آنلاین و درس ها یا جلسات آنلاین آموزش می بینند.

    1- بیشترین استفاده را از پیامک و تماس در گوشی دارم.

    2- من از یادگیری آنلاین فارسی راضی هستم برای اینکه انجام آن به صورت آنلاین راحت تر است و شامل موارد زیادی مانند داستان و فیلم است که به ما در درک داستان کمک می کند.

    3- در دنیای امروز ما از اینترنت برای بسیاری از موارد مانند برقراری ارتباط، یادگیری و سرگرمی استفاده می کنیم.

    1. شیر در قفس به چوپان حمله نکرد برای اینکه متوجه شد که همان چوپان است که وقتی دستش زخمی شد به او کمک کرد.

    2. برای خواندن داستان از داستان فارسی استفاده کردم و فیلم فارسی کمک کرد.

    3. چون چوپان در مواقع نیاز به شیر کمک کرد، شیر محبت را به چوپان پس داد که او به آن نیاز داشت. این چیزی است که وقتی شما مهربان هستید اتفاق می افتد.

    4. چوپان برای کمک به شیر شجاع بود برای اینکه فهمید که شیر به کمک او نیاز دارد برای اینکه شیر دستش را بالا برد و به او نشان داد. چوپان بسیار مهربان بود و می خواست به شیر بیچاره کمک کند.

    1. معنی ضرب المثل تخم مرغ دزد شتر دزد می شود این است که اول شروع به دزدیدن چیزهای کوچک مثل تخم مرغ می کنید و فکر می کنید طبیعی است اما بعد به دزدی ادامه می دهید و چیزهای بزرگتر مثل شتر را می دزدید.

    2. نقش مادری که پسرش را دزد کرد این است که او دفعاتی را تشویق می‌کند که پسر چیزهای کوچکی را دزدیده باشد که باعث می‌شود پسر فکر کند دزدی درست است، بنابراین او چیزهای بیشتری را دزدید.

    من فکر می کنم اگر کسی خیلی تلاش کند و نشان دهد که تغییر کرده است، می تواند شخصیت خود را تغییر دهد.

    در داستان، چیس در ادامه داستان چیزهای کوچکی از زندگی خود را به یاد می آورد.

    دوستان جدید چیس می‌خواهند او فرد بهتری باشد و او را تشویق می‌کنند، اما دوستان قبلی چیس نمی‌خواهند او همان‌طور بماند و تبدیل به فرد بهتری نشود.

    شخصیت اصلی ری استارت چیس امبروز است. چیس امبروز خیلی بچه خوبی نبود و خیلی از بچه های مدرسه اش از او می ترسیدند اما او روی سرش افتاد و تمام حافظه اش را از دست داد. او نمی داند که او بچه بدی بود، بنابراین وقتی به مدرسه می رفت گیج می شد زیرا بچه ها بیشتر از او می ترسیدند. او سعی می کند بچه خوبی باشد اما برایش سخت بود برای اینکه هنوز همه او را دوست نداشتند.

    من دوست دارم کتاب های داستان تخیتی بخوانم چون جالب هستند و توجه من را به خود جلب می کنند. نام آخرین کتابی که خواندم ریستارت است. این کتاب به من کمک کرد تا کلمات سخت تری را یاد بگیرم. من معانی کلمات جدید را از این کتاب یاد گرفتم.

    برای رفتن به کمپ باید بدانید کجا می خواهید بروید و اگر مشکلی پیش آمد چه خواهید کرد.

    1. من هنوز به اردو نرفتم اما فکر می کنم هتل را بیشتر دوست دارم چون تمیزتر و امن تر است

    2. رفتن به کمپ مفید است چون می توانید با طبیعت آشنا شوید

    به نظر من اهرام قدیمی مصر بسیار جالب هستند برای اینکه ساخت این اهرام زیبا بسیار سخت بود اما از آنجایی که برای مردم مهم بود آنها را ساختند و هرم خوفو بلندترین آنها بود. یکی دیگر از چیزهای جالب برای من این است که آنها فکر می کردند که بعد از مرگ یک نفر دوباره زنده می شود، بنابراین نقشه هایی را روی دیوارها کشیدند تا ارواح را در اهرام راهنمایی کنند. آنها همچنین برای ارواح ارزش هایی می دادند.

    1. به نظر من خطرناک ترین بلای طبیعی سیل است چون می تواند خیلی چیزها را از بین ببرد و برای مردم بسیار خطرناک است

    2. یک بار زمانی که در آمریکا بودیم من و خانواده ام در یک زلزله بودیم اما خوشبختانه این زلزله بسیار کوچک و کوتاه بود و هیچ آسیبی ندیدیم

    3. راه هال های مختلفی برای بلایای طبیعی وجود دارد، اما به نظر من باید همیشه برای هر بلای طبیعی آماده باشید که خیلی ریسک دار

    نباشد

    in reply to: Delara & Parisa Fallah Portfolio Assessment #106810

    عصر بخیر، من نمی توانم درس این هفته را پیدا کنم.

    in reply to: Delara & Parisa Fallah Portfolio Assessment #106525

    سلام خانم زنجانی میشه لطفا درس این هفته رو بذارید؟

    ژاله بدون فکر بچه گربه را گرفت و در ژاکتش انداخت. او به سرعت شروع به دویدن به خانه کرد.

    ژاله حرکت بچه گربه را در کتش احساس می کرد.

    او سعی کرد آرام باشد و فقط به رفتن به خانه فکر کند تا بتواند بچه گربه را از کتش بیرون بیاورد.

    ژاله از نزدیک شدن به بچه گربه می ترسید، اما از آن احساس ناراحتی هم می کرد. اگر خودش گرسنه و مریض بود و کسی به او کمک نمی کرد، بدتر می شد. وقتی مریض می شد، مادرش همیشه از او مراقبت می کرد و بدون اوحالش بدتر می شد. با این فکر تصمیم گرفت با ترس خود روبرو شود و آرام آرام به بچه گربه نزدیک شد.

    وقتی بچه گربه متوجه شد کسی به سمت او می رود، مدت طولانی به ژاله نگاه کرد. این باعث عصبی شدن ژاله شد چون گربه ای که چند سال پیش او را خراش داد هم همینطور به ژاله نگاه می کرد. وقتی بچه گربه بلند شد و دنبال او رفت، ژاله به آرامی به عقب برگشت و دوید اما بچه گربه به سمت او رفت و خودش را به پای او مالید و با خوشحالی صدایی کرد.

Viewing 15 posts - 16 through 30 (of 33 total)