آموزش زبان فارسی با داستان روباه ناقلا مناسب برای کودکان و نوجوانان خارج از کشور به همراه ویدیو یا پادکست آموزشی، لیست واژگان جدید و پرسش و پاسخ برای تمرین خواندن و نوشتن فارسی
نویسنده: سرکار خانم نفیسه آقایی
ویدیوی داستان روباه ناقلا
متن داستان روباه ناقلا
در وسط یک جنگل سرسبز و زیبا، یک تکه گوشت در راه افتاده بود. یک سگ و یک گربه هر دو، همزمان آن را دیدند و به سمت آن دویدند.
![The Dog and the Shadow from Aesop's Fables at LELB Society for young learners and beginners with podcast and flashcards](https://lelb.net/wp-content/uploads/2020/12/The-Dog-and-the-Shadow-from-Aesops-Fables-at-LELB-Society-for-young-learners-and-beginners-with-podcast-and-flashcards.jpg)
سگ گفت: «من اول، گوشت را دیدم، پس این گوشت، مال من است.» گربه گفت: «به هیچ وجه! من اول اینجا رسیدم. پس این گوشت مال من است.»
![آموزش زبان فارسی با داستان گربه و موشها برای کودکان و نوجوانان خارج از کشور به همراه ویدیو، لیست واژگان جدید و نسخه انگلیسی](https://lelb.net/wp-content/uploads/2024/01/Persian-story-cat-mice.webp)
یک روباه که از آنجا عبور می کرد، برای یک لحظه توقف کرد تا به آنها کمک کند. روباه به سگ و گربه گفت: «بچه ها دعوا نکنید! شما می توانید گوشت را به دو قسمت مساوی نصف کنید.»
بنابراین روباه با دندانهای تیزش شروع به پاره کردن گوشت کرد. روباه گفت: «اوه اوه ! این تکه بزرگتر است.» روباه وانمود کرد که دارد برای یک لحظه فکر می کند.
سپس روباه ناقلا یک گاز از تکه بزرگتر گوشت گرفت و گفت: «اوه! اوه! گازی که من گرفته بودم خیلی بزرگ بود. تکه بزرگتر الان کوچکتر از دیگری شده. اووم! حالا این تکه بزرگتر است. اووم! این یکی مجدد بزرگتر است.»
![The Fox Who Had Lost His Tail from Aesop's fables to learn English vocabulary in real context](https://lelb.net/wp-content/uploads/2023/04/the-fox-who-had-lost-his-tail-300x209.webp)
روباه ناقلا به کار خود ادامه داد و شروع کرد به گاز گرفتن هر تکه از گوشت. روباه وانمود می کرد که دارد تکه های گوشت را برابر می کند و با این کار، به سگ و گربه کمک بزرگی می کند.
بعد از این همه گاز زدن، روباه گوشت را تا آخر خورد و گفت: «من خیلی متاسفم! به نظر می رسد که همه گوشت را خورده ام. بسیار خب! بهتر است دیگر بروم.»
گربه به سگ گفت: «اگر ما در خوردن گوشت شریک می شدیم و با هم نمی جنگیدیم، حد اقل می توانستیم مقداری گوشت بخوریم. در عوض هرچه تلاش کردیم روباه را سیر کردیم.»
واژگان جدید داستان روباه ناقلا
- ناقلا: زیرک، زرنگ
- به هیچ وجه: هرگز
- عبور: رد شدن
- لحظه: مدت کمی
- توقف: ایستادن
- وانمود: به دروغ نشان دادن
- متاسف: ناراحت، پشیمان
پرسش و پاسخ
به پرسش های زیر در بخش کامنت گذاری پاسخ دهید.
- در وسط جنگل چه چیزی افتاده بود؟
- چه کسی گوشت را تقسیم کرد؟
- آخر داستان چه شد؟
- شما از این داستان فارسی چه درسی می گیرید؟
داستان این درس را می گیرم که به جای دعوا کردن و جنگیدن بهتر است که از عقل و ذهن مان استفاده کنیم. 🌳🥩🦊🐈🐶
آفرین بر شما. به نکته خیلی خوبی اشاره کردی. در این داستان، سگ و گربه با هم دعوا کردند و جنگیدند بدون اینکه از عقل و ذهن خودشان استفاده کنند و با هم صحبت کنند. به این دلیل، روباه ناقلا از فرصت استفاده کرد و غذای آنها را خورد
سگ و گربه در وسط جنگل یک تکه گوشت پیدا کرده بودند.🦊🐶🐈🥩🍽️
بله کاملا درست است. سگ و گربه در وسط جنگل و به شکل همزمان، یک تکه گوشت را پیدا کردند، ولی بعد هر کدام از آنها گفت که او اول گوشت را پیدا کرده است و به این دلیل، آن تکه گوشت برای او است که این نشانه خودخواهی است