داستان خاربن وجود برای آموزش آنلاین زبان فارسی در سطح پیشرفته
داستان خاربن وجود داستان خاربن وجود روزی، مردی در وسط یک کوچه که محل رفت و آمد مردم بود، بوته ی خاری کاشت. آن بوته روز به روز رشد می کرد و بزرگ تر می شد. وقتی رهگذران می خواستند از آن جا رد شوند، خار به لباس هایشان گیر می کرد و لباس هایشان …